Skip to playerSkip to main contentSkip to footer
  • 6 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر می‌کند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز می‌کند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد می‌شود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمی‌کرد...

یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار می‌کند و زینب نیز در یکی از شرکت‌ها به عنوان کارمند فعالیت می‌کند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر می‌کند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز می‌گوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگی‌اش است، می‌پذیرد. شرکتی که زینب در آن کار می‌کند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری می‌شود. علیهان و زینب تفاوت‌ها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوت‌ها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل می‌شود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمی‌دانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آن‌ها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر می‌گذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترک‌سور کیوانچ کسابالی

سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM

Category

📺
TV
Transcript
00:00زیر پا بذارم
00:01با همه چیز موافقم
00:02دوبله شده در اصدیو جم
00:05آمدم تا رابطم و با هاتون شروع کنم
00:08هرچی میخواد بشه بشه
00:12من
00:13شما رو دوست دارم
00:18لازم نیست به خاطر من چیزی رو زیر پا بذاری
00:30با من ازده باشم
01:00چی؟
01:02با من ازدواج کن
01:04شما واقعا میخواین با من
01:07آره دقیقا همینطوره
01:12میخوام با هم ازدواج کنی
01:14من
01:16باورم میمیشه
01:20باور کن
01:21میدونم دیگه نمیتونم کسی مثل تو رو پیدا کنم
01:25و حالا که پیداد کردم دیگه نمیخوام از درست بدم
01:28بجوم
01:32جوابامو ندادی؟
01:35آره
01:36آره معلومه که میخوام
01:38باورم نمیشه
01:46تو چطور تو این وقت کم اینو آماده کردی؟
01:50باید بگم یه لشکه رو آماده یه سفر کردم
01:52خوب
01:53چیه؟
01:55حالا به خاطر اینم نراهد میشی؟
01:58نه مشکلی نیست
02:00نه بر جوری شکه شدی
02:02چیزی نمونده فکر کنم یه چیزی رفته تو چشت
02:05نه خوب اینطوری که نیست اما
02:08چیه؟ پس بگو چیه؟
02:11اگه نمیتونی به زبون ساده راجب یه چیزی حرف بزنی
02:19یعنی به انرازه کافی در موردش اطلاحات نداری
02:21بازم گیرم انداختی
02:24آره همیشه
02:25ببینم
02:28آه
02:31بیا اینجا
02:33چیزه من میتونم یه خورده اینجا بشینم
02:42البته
02:42هنوزم باورم نمیشه
02:55خیلی هیجن زدم
02:58ایلدیز
03:00اصلا کشش ندیم
03:02به اندازه کافی فرصتمون از دست دیم
03:05اما آخه بچه هاتون
03:06اونا چی میگن؟
03:08بچه هم میخوان من خوشبخت بشم
03:10یعنی میتونن منو این ازدواج رو قبول کنم؟
03:13ایلدیز
03:13وقتی من میگم میخوام ازدواج کنم کسی حق نداره اعتراض کنه
03:17خب زینبشی
03:21میخوایی چطوری اینو بهش بگی؟
03:24اصلا بهش فکر نکردم
03:26ببین متوجه هستم
03:30که خوهرت آدم سرسختی
03:32بلاخره اونم یه دختر جوونه
03:35میفهمه عشق چیه
03:36آره خب اون
03:38یه خورده فکرش متفاوته
03:41اما خب
03:42بلاخره یه جوری بهش میگم
03:44امشب بریم با هم جشن بگیریم؟
03:52جشن بگیریم؟
03:53آره؟
03:55دوتایی با هم دیگه
03:57آره دوتایی با هم؟
03:58باشه بگیریم
04:01ببین
04:02جای نگرانی نیست
04:04تو همسر من میشی
04:07همه باید اینو قبول کنن
04:10ببین باور کن هیچ اتفاقی نمیفته که تو معذب بشید
04:14میدونم
04:15همین که شما کنارم این کافی
04:18البته
04:19صدقی الان میبرکت خونه
04:23چند ساعت دیگه میام دنبارید
04:25باشه
04:26من بازم اینجا به کارم ادامه میدم
04:35معلومه کنم
04:36تو دیگه به عنوان یه لیزارگون یعنی همسر من میایی اینجا
04:39باشه
04:42اما من پیش خدمت خصوصی دیگهی نمیخوام
04:58معلومه
05:00هلو
05:13میبینم کیفت کوکه
05:16خدا میدنه باز کجا چه اتفاقی افتاده
05:21حدس بزن چی شده
05:24چی شده
05:25چیده
05:26اکسا رو فرست داده
05:28من چی کار کردم
05:29همشون رو فرست دادم برای حالیت
05:31پس بالاخره کار خودتو کردی اکسا رو واسهش فرست دادی
05:35به خدا کارت درسته
05:37آفرین
05:37گذاشت ندارم
05:39حالا حالیت چی کار کرد؟
05:41میخواست چی کار کنه
05:42فکر میکنم فره شماره یه ازرار رو مسدود کنه
05:45آدم بیچاره توزیم خواست تو دوران مجرادیش سفازیتی کنم
05:48و ببین چه بلایی که سرش نایمد
05:50آی جانر باور کن
05:52الان نمیتونم برای حالیت خودم رو نراحت کنم
05:55بذار اونم
05:55آدم های دروبرش رو بشناسه تا قدر من رو بیشتر بدونه
05:59آره دیگه
06:00بجام حالا که احوالاتت میزونه پاچو کار ایویم تا انجام بدیم
06:04اوکی هنجام بدیم عزیزم
06:08میخوای اکساشو ببینی؟
06:12راست میگی
06:13نه
06:14اولینو بذار تواش بسخونه قشنگ بشورش
06:17بعدش بذارش تو کابینت
06:19تا منم آمادشم
06:21آب جی به خودا خیلی بد جنسی خیلی بد جنسی
06:23زهر خودون
06:27آدرسو درست اومدین
06:29راستش من زیاد از این کارا سردر نمیارم
06:32اما از اونجایی که سینن پیش نادده
06:35فکردم میتونم بهتون اعتماد کنه
06:37اصلا نگران نباشی
06:38باید چی کار بکنه؟
06:42خیلی راحته
06:43اولش ما هر چقدر که بخواییم بهتون قرض میدیم
06:46بعدش شما هم در رضای بدهیتون
06:48سنازامونو امضا میکنین
06:49و وقتی معده مقرر رسید
06:51بدهیتونو پرداخت میکنین
06:52به همین راحتی
06:54خب پس باید بگم
06:56مبارکمون باشه
06:58مبارک باشه
07:00میشه کارتش نساییتونو بگیرم
07:03البته
07:04وای جانر
07:11میبینیم
07:12همیشی داره درست میشه
07:14اگه مهمونی اصمانم به خوبی خوشی تموم شه
07:16که دیگه عالی میشه
07:18مگه نم؟
07:19درست میشه درستش میکنین
07:20نگران نباشه از این به بعد همه چی دست ما هست
07:22درزمیم خیلی خوشحالم که انگاه فعالی
07:25آفرین همیطوره دامه بده
07:27جانر
07:29من باید تو مهمونی بدرخشم
07:32اما آبجی جون تو که همیشه میدرخشی
07:34میدونم
07:35اما اونطوری نه
07:37من باید با لباسام تو مهمونی بدرخشم
07:40پولایی که عصمان داده خرج لباس همیشه
07:43بعدن نگی نگفتی یا
07:44آبجی به خدا الانه که در رو باز میکنم و خودم رو پرت میکنم بیرون
07:47نه اصلا بهش فکر نکنم
07:49همچین چیزی نیست مبادر اصلا هرگز
07:51وای اولین باری میخوام همچین کاری کنم
07:54نمیتونم به لباسه قدیمین برم
07:56درزم بهت گفته باشم
07:57از محله خودمون خرید نمیکنم
07:58حرف آخرت اینه
08:08حرف آخرم همینه
08:10به روی چشم
08:13هرجور شما بخواین بانوی من
08:15آقا لطفان بریم به نزدیکتری مرکز خرید
08:18حرفتو گوش کردم و تا اینجا اومدم
08:26حالا بذار ببینیم چه اتفاقی برامون میافته
08:28آبجی جون از اونجایی که تو با یادم پول داره زواج کرده بودی
08:31و همه چی به راحتی در اختیارت بود
08:33از خلاقیتی که فقر با وجود میاره خیلی دور شدی
08:37یه خورده اقلا تو به کار بندستیگه
08:39امروز هرچی که دوست داریم و میخریم و میریم فرداشم
08:42میاریم بهشون پس میدیم و میراهدیم
08:45جانر ببینم دیوونه شدی؟
08:48من نمیتونم همچین کاری بکنم خیلی بد میشه
08:50همه منو میشناسن نمیشه
08:52خیلی خوب خیلی خوب
08:53حالا که چی؟ میخوای چی کار کنیم؟
08:55اسم و رسمت هم که به دردت نخوند
08:58خیلی خوب باشه باشه برو همون قدیم یارو به پوش
09:00اما اگه بعدا شنیدی که میگن شوک شوک شوک
09:04این درخانوم دیگه لباس تکراری میپوشه
09:06این لباس پنج بار پوشیده اصلا نارد نشیده
09:08خیلی خوب جانر جان متوجه شدم
09:10این درخانوم خوش اومدی؟
09:13براک جان حالا چطوره؟
09:14خیلی وقت بود تشریف نیگورده بودیم
09:16راست میگی حق با توه
09:18همش خارج از کشور بودم تازه برگشتم اینجا
09:21چطور میتونم کمکتون کنم؟
09:23مقراره یه مهمونی خیلی بزرگ ترتیب بریم
09:26اومده بودیم ببینیم مدل خاصی برای اندرخانوم دارین
09:30معلومه که داریم
09:31شما بفرمایین قهوتون رو میل کنین
09:33و یک کمی استراعت کنین تا من فورا ترتیب کارا رو بدن
09:36مال من مثل همیشه باشه
09:38چش خانوم بفرمایی
09:39دوتا قهوه بیاریم
09:44از الان بهت گفته باشم من پسشون نمیدم
09:49ببین چی میگم
09:51هگه بفهمن پوشید همشون چی؟
09:55نگران نباش بانوی من
09:57اونش با من
09:59جانر
10:17اینو دارن همشو میارن اینجا
10:20حالا کدومشو امتحان کنم
10:21هیچ کدومشو
10:22یعنی چی؟
10:24نبا کنم
10:25میبخشین
10:27ما الان وقتمون خیلی کمه
10:30اگه ممکنه همه این را آماده کنین
10:31تا بعدن بررسیشون کنم
10:33هر کدومی که نخصیم
10:34با ستون پس میفرستیم
10:35قربان متاسفانه ما
10:37نمیتونیم همچین کاری رو بکنیم
10:38یعنی قبلن این کار رو میکریم
10:40اما اخیرن یه اتفاقاتی افتاره
10:42دیگه نمیتونیم این کار رو بکنیم
10:43خیلی متاسف
10:44منظوری چیه برای جان
10:46این همه سال خریدامو میفرست دیم
10:48خونه همینم قانون جدید داره
10:50خانم باور کنین مدیریت شدیدن رو این موضوع تحکیب کرده
10:53باشه باشه متوجه شدم
10:54آب جیجون این طوری که نمیشه
10:55بیتره ما بریم یه مغازه دیگه
10:57این آقای محترمم فکر کنه
10:59ببینه چطوری میخواد به رئیسش توضیح بده
11:01که این در خانم و دست خالی فرست
11:02تازه حسیزم بعد از این همه سال
11:05من باید یکم با مشتریات فرق داشته باشم
11:07یا نه درست میگم
11:08البته
11:09بعد اونه یکی نمیخواییم با راننده براتون میفرستیم
11:12مبلغشون هم برات حواله میکنم
11:15باشه چشم
11:17خیلی خوشگل شد
11:19دهتم میاده خیلی خوب شد
11:21آب جی هست ما
11:24چی شده دختر؟
11:29دارم ازدواج میکنم
11:30آب جی های کن
11:33تو هلان برو بعدم با همدیگه صحبت میکنیم
11:35آه برو
11:36روز بخیر
11:38چی شد چی شد چطور شد
11:41نگودی کسو باش
11:42باشا جاعت رفتم پیشش
11:44باش خرف زدم
11:45گفت لازم میسرزشتو زیر پا بذاری
11:47با هم ازدواج کنره
11:49خیلی من بیت چی گفتن دخترها نگفتن
11:51من اخری ما حفظ میشی
11:52تازه تو نگران اون زنی که بودی دیدی
11:54تو تو به اشجابه مصبت دادی حالی تو نوخنن رو فراموش کن
11:57اصلا امیدی نداشتم خودمم شکر شدم
12:00دختر شن تو هم دیگه رفتی تو جمع اونو هم متوجه شد
12:03راست میگی
12:04هاییهایی
12:05مگه یه جدیده استانبول تو
12:08ببین چی میکم
12:09اگه منو فراموش کنی به خودم اونموها تو میگیرم
12:11با غنکه مگه میشه فراموشت کنم
12:13گفت کنم
12:15فقط یه مشکلی داری
12:17باز چه مشکلیه؟
12:19زینب
12:20حال تو زینبو بیخیال شو
12:24مامان تو چی کار کنی؟
12:28آره مامانم
12:29آی خودم
12:49تو این مدت کوتاچه اتفاقایی سرمون اومد مگه نه؟
13:13خیلی
13:14قسمت زیادشم نراحت کننده بود
13:16به خاطر من کلی بلا سرت اومد
13:20باشه همه شون دیگه تموم شدن
13:23تازه شاید به خاطر همین اتفاقا بود که ما الان اینجاییم
13:26تو خوشبین ترین آدمی هستی که توی عمرم دیدم
13:30اما این اخلاق تو دوست دارم
13:32امیدوارم بتونم شمارم مثل خودم کنم
13:35آی ببخشید تو رو
13:46درزم
13:59زفر جان انگار
14:03یه خورده برام دماده شده میخوام اوزش کنم لطفاً
14:07سلام آقا اندر خانم اینجاست
14:09اومده هلقاشو بفروشه
14:10متوجه شدم
14:11شما نصف مبلغو به اندر خانم بگین و ازش بخرین
14:14من بعدا اونو ازتون میگیم
14:16ستری کجایی؟
14:18آربان بیرون یکی داتا کار دارم انجامشو میدم و فاری میام
14:21بعد از اینکه کارت تموم شد بارو جواهر فروشید
14:23خیلی ممنونم
14:27دلیز
14:30پیشنهاد ازدباش که بدون انگوشتری نمیشه درسته؟
14:35بابارم نمیشه
14:37آمیدوارم برامون سرشار از خوششانسی خوشبختی باشه
14:49این خیلی قشنگه
14:54پیش تو درخشششو از دست داد
14:57خیلی قشنگه
14:59آی
15:05بایی من هنوز باورم نمیشه
15:14باور کن
15:15خیلی ازش خوشم اومده
15:17بایی خیلی قشنگه
15:19بپایی هم پیر بشین
15:21امیدوارم
15:23بعد میاد
15:26سینان جون از آقاییت خیلی خوشم اومد
15:37دستش درد نکنه خیلی کمکم کرد
15:39معلومه کمکت میکنه
15:41من ازش خواهش کردم
15:42خب پس
15:44از هفته دیگه میریم دومال جا میگردیم
15:46خوبه؟
15:47موافقه
15:47نمیدونی چقدر خوشحال میشم
15:52وقتی فکرشو میکنم که بابا میاد
15:54افته تا یعوبیم افتخار میکنه
15:56خیلی سپرایز میشه
15:58باییت موافقم عزیزم
16:01به کسی که نگفتیم دیگر دیدیم نه؟
16:04نه
16:04معلومه که نگفتم
16:06تا کهی میخواییم به این مخفه کاری ها ادامه بدیم
16:09بلاخره داریم یک کار جدید شروع میکنیم
16:12بهتره یکم دیگه همینطوری ادامه بدیم
16:14چون همسر سابقم دنبالم
16:16همسر سابقیت
16:18عزیزم همه که مثل تو قوی نیستن
16:21هنوزم نتونست قبول کنه که جدا شدیم
16:25منم درم نمیخواد ما رو ببینه و برامون مشکل درست کنه
16:28باشه مشکلی نیست
16:30پس همه چی حاله
16:44هیلدیس
16:49این چه وضع خوابی دنه
16:52دختر پاشو دیگه
16:53پاشو دیر میرسی سر کار
16:54پاشو پاشو پاشو ببینم
16:56آیی زینب بل کن دیگه سر صبحی تو هم
16:59اون دیگه چیه
17:01هیلدیس تا رو خودو بهم بگو
17:04اونو خودت خریدی
17:05اون چی داری میگی
17:07انگوشتر رو میگم انگوشتر
17:08آبجید دره ازدواج میکنه
17:15چی؟
17:18یعنی چی؟
17:19حالیت به هم پیشناده ازدواج داد منم قبول کردم
17:22یعنی چی قبول کردم اگه نگفتی بینتونی چی نیست
17:25دیگه نبچه رو اونطوری نگاه میکنی؟
17:27مگه کار بدی کردم
17:28دارم میگم به هم پیشناده ازدواج داد منم قبول کردم
17:31خواهر من مگه این آدم همین دیروز نیمد
17:33اینجا که منو متقاعد کنه که بینتون هیچی نیست
17:35پس یعنی همش دروق بود؟
17:37بینمون هیچی نبود بهتره بگم نمیتونست باشه
17:40پس واقعا میخوای به هاش ازدواج کنیاره؟
17:44هیلدیس ببینم تو اصلا دوستش داری؟
17:46دوست دارم
17:47پس همه این کاری که ما کردیم فقط یه بازی بود که حالیت باحت ازدواج کنیاره؟
17:52آیی چیر تو پرت نگو
17:53من اون موقع سعی میکردم جلوی احساستم رو بگیرم
17:56واسه همین این اتفاق پیش اومد
17:58هیلدیس هیچ میدونی اون مر چند سال ازت بزرگتر تازه زنش جدا شده
18:03تازه زنش هم که اومده بود شرکت ما
18:05زنش نه زنه سابقش
18:07اون جادوگره این در همه جارو به آتیش میکشه
18:11اما نمیذارم دیوون بازیاش مانع خوشبختی بشه
18:14هیلدیس ببینم تو چه چده؟
18:17هیلدیس با تو هم میگم چه چده؟
18:23آه بسته دیگه
18:25میخواد خوشت دیاد میخواد خوشت نیاد من با حالیت ازدواج میکنم
18:28بهتر بهش عادت کنی
18:30واقعا نمیفهمم تو چرا از این که من میخوام
18:32با یکی از پول دارترین تاجر رو یه ترکی ازدواج کنم نراحتی
18:35منصورت اینه به یه تسودی میکنم واسه همینم اینطوری رفتار میکنم
18:39اگه تو با علیهان ازدواج میکردی من از خوشبی میرخصیدم
18:42چون خاهرم با یه تاجر موفق ازدواج میکردم
18:44اما تو چی کم مونده اینجا گریه کنی
18:47دخت هتا دیوونه شدی؟
18:50بدبخت میشی بدبخت
18:52اگه بدبخت بشم یه بدبخت پول دار میشم
18:54بهتر از این زندگیه
18:56واقعا که ایدیس واقعا که
19:00صبح بخیر پسرم
19:11صبح بخیر بابا
19:12آماده شدی؟
19:12آماده
19:13خوبه میتونیم دو دقیقه بشینیم
19:16مثل دو تا مرد ما هم حرف بزنیم؟
19:18مثل دو تا مرد؟
19:19میخوام باید مشورت کنم
19:20در مورد چی میخوام مشورت کنی؟
19:23میخوام نظر تو بدونم
19:24بشین اینجا
19:27دوبله شده در استیدیو جن
19:31ارین
19:34بعد از این که مامانت ما رو ترکر
19:37روزای سختی رو بزروندیم
19:40بعدش خودم رو جمع جور کردن
19:45الان خیلی بهترم
19:46خیلی هم تنها
19:50بابا تا که تنها نیستی
19:52ببین من هستم خوهرام هستن
19:54خدا رو شدر
19:56آره هستیم
19:58اما تو یه روزی واسه تحصیل میری خارج از کشور
20:02خوهراتم که دیریازود ازدواج میکنن و میرن
20:06یعنی من خودم
20:08تنهایی زندگی کنم
20:10منظورت چیه بابا؟
20:12میخوام ازدواج کنم
20:15یعنی میخوام ازدواج کنی؟
20:18این دیگه از کجا در اومد؟
20:20درسته پسرم
20:22ممکنه به نظرت الان خیلی زود باشه
20:25اما من کسی نیستم که بخوام
20:27با هرکسی که جرورون سبز شد
20:29خوش بگذرونم
20:30من میخوام باقی عمرم
20:33و با یکی که دوستم داره
20:35بگذرونم
20:36خب حالا کسی هست؟
20:40هست
20:41اما ببین
20:43اگه پسرم
20:47برگرده
20:49به هم بگه بابا
20:50من نمیخوام تو ازدواج کنی
20:52میخوام همینطوری تنها بمونی
20:54من کاریو که
20:56تو بگی انجام میدم
20:59نه من همچین حرفی نمیزنم
21:02نظر لیله و زهره چیه؟
21:04با اونا حرف نزدم
21:05حرف نزدی؟
21:07چرا؟
21:09اول خواستم با تو مشورت کنم
21:12تو تنها پسر منی
21:14درسته اونا هم از خونو گوشت منن
21:17اما
21:17تو ولیهت منی
21:19یعنی اگه یه روزی اتفاقی برا من بیفته
21:23بازم تو باید ازشون مراقبت کنی
21:25بازم همینم اومدم پیش تو
21:26بیشتر از هر چیزی خوشبختی
21:28درسته ازشون مراقبت کنی
21:58فرا نکن فرا نکن وایسا ببینم
22:07زینب جون توی بیا
22:10خوشحال شدی؟
22:13مشابره هایی که دادی بدن
22:14هیچ کس نمیتونه بزرگ کسی
22:16یا مجبور برمجبه کاری بکنه میفهمی؟
22:17در مورد دوخنی سرکشی مثل یلیز
22:19که اصلا همچین چیزی ممکن نیست
22:20من فقط نظرمو بهش گفتم
22:22در زند خودتم که میدونی
22:24یلیز همیشه دلش میخواست
22:25با یه آدم پول داره زباچه
22:26اونم با یکی که سی سال از خودش بزرگتره
22:29به نظر طبیعیه
22:30طبیعی باشی یا نباشی؟
22:32یلیز تصمیم خودشو گرفته
22:33هست میگی من این وسط هیچ کارم
22:35نه همچین چیزی نمیگم دختر
22:37فقط میگم به جای این که در موردش قضاوت کنه
22:39در کشکن وگرنه
22:41ممکنه از دستش بدیا
22:43تو که نمیتونی جلوشو بگیری
22:44تنها کاری که الان باید بکنه
22:46اینه که کنارش باشی
22:56ایرم
23:07واسه مدرست دیر نشه پسنیم
23:09نه دارم میرم
23:10آدرزه
23:14این آخر هفته یه سورپرایز براد دارم
23:17چه سورپرایزی؟
23:19یه گروه موسیقی بود که دوستش داشتی
23:21بریت کنسرتشو خریدم
23:23تو جایگاه مخصوص
23:24اگه بخوایی میتونی با استادت بیارم
23:26جده میگه بابا
23:27آره
23:27خیلی ممنونم
23:28چیل میاردم
23:29فقط میخوام خوب به درستات بریز
23:32چشم
23:32بعد هم میبینم
23:33میبینم اتون
23:34آیسل
23:36لطان قهفم رو بیار کنار استخ
23:39چشم قربان
23:39دخترا
23:40شما خوردین بیاین اونجا منتظرم
23:42باشه
23:43چشم بابا جا
23:45خوب دخترا
23:54میدونین که این اواخر چه اتفاقایی افتاده
23:59از اندر جدا شدم
24:00و کلی اتفاق نخوشوینده دیگه
24:03خدا رو شک که همه رو پشه سر گذاشتیم
24:07موضوع اینه که
24:10من میخوام دوباره ازدواش کنم
24:15متوجه نشدم
24:20چیز غیر قابل فهمی نگفتم
24:22شما که انتظار ندارین
24:24بقیه عمرمو تنها زندگی کنم
24:26آره
24:27معلومه که تنها زندگی نمی کنی بابا جون
24:29اما ما فکر نمی کردیم به این زودی ازدواش کنی
24:32حالا چرا به این زودی
24:33تو که تازه طلاق گرفتی
24:35افول از همه بگو ببینم
24:37تو به خاطر من اینو میگی
24:39یا به خاطر خودت
24:40بابا جون
24:43ما نمیخوایم تو تصمیم به اشتباهی بگیری
24:45منظور خوهرمم دقیقا همینه
24:48ببینین
24:52شما یه مدت دیگه
24:56اینجا رو ترک میکنین
24:58و میرین دنبال زندگی تو
24:59من باید
25:01تو این خونه درندش تنهای زندگی کنم
25:04ببین بابا
25:05خود شما تازه از کسی مثل این در جدا شدی
25:09که رفتن اون خودش هنوز جایه بحث داره
25:12به نظرت کسی که میاد تحدیدی برات به حساب نمیاد
25:15بلاخره تو آدم سربتمند و اسم و رسمداری هستی
25:18شاید به یه دلائلی بهت نزدیک میشن بابا
25:20تو میخوایی به من درست بدی؟
25:24در حالی که نمیکنین از دست مند تو دستت مراقبت کنی
25:26میخوایی از من مراقبت کنی؟
25:28ببین بابا
25:29من فقط دارم میگم باید دقت کنی همین
25:32من تصمیمم رو گرفتم
25:34باشه
25:37خب این خانم کیه بابا جن
25:39نکنه از رو چویکه
25:41هنوزم که داری منو بازخاص میکنی
25:43بابا جن
25:47ما دلمون نمیخواد اتفاق بدی برات بیافته
25:50ما که بعد مقالفت نمیکنی
25:52دخترا اینگار متوجه نشد این چی گفتم
25:58من از شما اجازه نمیخوایم فقط دارم بهتون اطلاع میدم
26:01خب بابا جن این از رو خانمو چقدر میشنسی
26:05میشنسمش
26:08اسمش هم از را نیست
26:11یلدیزه
26:12گفتی یلدیز؟
26:17آره
26:17یه مدت پیش من کار میکرد
26:19دختر خوب و صادقیه
26:21سمتش پیش شما چی بود بابا؟
26:23پیش خدمت
26:24پیش خدمت؟
26:25گفتی پیش خدمت؟
26:26خدایا به هم سب بده بابا نکنه دیوونه شدی
26:28با منشد کاری نداشتیم
26:30رفتی سالها قرب اووردش گذاشتیش بالا سرمون
26:32اما پیش خدمت دیگه چه سیقه
26:34یه دیگه دری سطح کاری تو میاری پایین؟
26:36منو ببین به خودت بیا
26:37بابا جل رود دشسته
26:38درست هر فزن
26:39بابا
26:44پس عریم چی؟
26:47عریم از شما آقل تره
26:49گفت بابا هر کاری که فکر میکنی باعث خوشبختید میشه بکن
26:53به خودتون بیایین و حد و حدودتونو بدونین
26:57تسلیت میگم خواهر پیش خدمت جدیدمون مبارکمون باشه
27:07بیا
27:25بیا
27:25سالو
27:33سال
27:34چه چود
27:36چیزه
27:39باید در مورده یه موضوعی با طرف بزنم
27:43بگو
27:43گوشم با توه
27:44خب رستش
27:47نمیدونم از کجا شروع کنم
27:50به نظرم از عواستش شروع کنم
27:53زینم
27:56چی شده
27:58بیا بشین ببینم
28:06چیزه
28:07آقا حالی تو ایلدیز
28:16دارن استفاج میکنم
28:20با هم رابطه داشتن؟
28:24نه نداشتن
28:25خب
28:26نفهمیدم یعنی بعد از ازدواج میخوان با هم اشنو بشن؟
28:29علیحان ببین
28:31من خیلی خوب میدونم
28:34الان چی به ذهنت میرسه
28:35تو الان
28:36فکر میکنی که حرفای اون زن ایندر درسته
28:38اما واقعا من
28:40من اصلا
28:41من به حرفای ایندر را همیت نمیدم
28:43فقط یه اتفاق عجیب اینجا افتده
28:47واسه همینم ازت سوال میپرسم
28:49آخه
28:49آدم ها قبل از ازدواج با هم آشنا نمیشن؟
28:53با هم وقت نمیگذرونه؟
28:55آره
28:56همینطوره اما
28:58واقعا با هم رابطه ندوشتن
29:00من خودم شاهدم
29:01بگذاریم
29:04پس خوشبخت بشن
29:06حرفامو باور میکنی دیگه نه؟
29:13چرا باور نکنم
29:25آه بیا اینجا
29:27دستاتو بده به من
29:28چرا باور نکنم؟
29:36علیه های
29:37میشه یه مدتی رابطه همونو به کسی نگی؟
29:43میشه؟ چرا؟
29:45واسه این که فکر میکنم
29:46این کاری که میکنیم درست نیست
29:48درسم
29:49این اواخر اتفاقی خیلی بدی افتده
29:51و دلم نمیخواد منو تو تحت تحصیل اینا قرار بگیری
29:54باشه
29:56هر جور راحتی
29:58باشه
30:02باشه
30:05علو
30:18حال همسر آیندم چطوری؟
30:19خوبم عزیزم تو چطوری؟
30:21حالا که صدوتی شنیدم بهتر شدم
30:22چه کار کردی؟
30:24تونستی با زینب حرف بزنی؟
30:25آره نپرس حرف زدیم
30:27انگار زیاد خوب نگزش داره؟
30:29نه میشه گفت
30:30بیلیز
30:31تو خودتو ناراحت نکن
30:32عصری خودم میام با زینب حرف میزنم
30:35جدی میگی؟
30:35جدی میگم
30:36تو چی کار کردی؟
30:38با بچه ها حرف زدیم؟
30:39نگران نباش
30:40مشکلی پیش نیومده
30:41بچه ها بی سبرانه منتظر دیدن تو هم
30:44راست میگی؟
30:45آیی خیلی خوشحال شدم باشه
30:47میبینم ات
30:49باش عزیزم میبینم ات
30:50خداحافظ
30:51حالا این حرفا رو بلش کن
31:03حرفه ایندر درست از آب در اومد
31:05چیش درست از آب در اومد؟
31:06یه حرفی زد دیگه
31:08از دست تو حسابانی هم
31:11یک کلمم حرف نزدی
31:12فقط سکوت کردی
31:13که سکوت کردم؟
31:15من که همه چی گفتم
31:16آره تو همه چی گفتی
31:18اما نمیدونم من چرا غیر از بابا جون
31:19هیچی ازت نشنیدم
31:21دخته
31:21لیلا اگه با هم بهش فشار می آوردیم
31:25حتما موفق می شدیم
31:27آبچیچون
31:29تو چرا نمی خواهی بفهمی؟
31:31مگه بابا رو نمی شنسی؟
31:34اون دیگه تصمیمشو گرفته
31:35هرچی هم ما بهش بگیم بیفایده است
31:38خدایا
31:40تازه داشتیم به نفس راحت می کشیدیم
31:42این دیگه از کجا پیداشتیم؟
31:43خیلی داری بزرگش میکنی
31:45اگه بهش فشار نیاریم دست بر می داره
31:47ایلیمو ببین
31:48ما هم باید مثل اون رفتار کنیم
31:50این طوری بهتره
31:52به نظر من که بابا مزدواش نمی کنه
31:54مخصوصا با پیش خدمتش مگه می شه
31:56به نظر اون همو بابلیس کنم یا نه؟
32:06آره بکن لیلا جون
32:07این طوریش بکن بابلیسش کن
32:08به جم دیگه زود باش عزیزم
32:10به نظر منم یکم با کنین قشنگ می شه
32:12پس این کارو بکن
32:13تو نگرم نباش خودم باش حرف می زنم
32:21باشه
32:22ازره بجم دیگه زنم
32:41محب دیگه
32:43سلا
32:44هل تكتوری؟
32:52آقا حالید
32:55تو جایی که متوجه شدم اومدین اینجا که منو قانه کنین
32:59اما باید بگم حرفایی دفع قبلتون با کار امروزتون اصلا هم خونی نداره
33:04اگه ممکنه میشه یه بار دیگه به حرفان گوش کنی؟
33:07میشه لطفاً بشینی؟
33:09بیا برشین زینب جو
33:13میدونم این کار از دیده تو کاملا اشتباهه
33:24نه فقط از دیده من از دیده همه این کار اشتباهه
33:28این اشتباهه که دو نفر که هم دیگر رو دوست دارن
33:33بخوان با هم زندگی کنن؟
33:39ای کاش به همین راحتی بوده اما
33:41معلومه که راحت نیست
33:43اما تا اون حدی هم که فکر میکنی پیچیده نیست
33:47همیشه این من بودم که به یلدیز اهمیت میدادم
33:52و دوست داشتم کنارش بشم
33:54یلدیزم همیشه میگفت این اشتباهه
33:57در زمدفع قبلم گفته بودم
34:01طلاق من هیچ ربط به یلدیز نداری
34:04اون همیشه سعی کرد ازم فاصله بگیره
34:07زینب میدونی که اون موقع ها چقدر نراحت بودم
34:12زینب
34:15ایلدیز واقعا خیلی برام مهمه
34:20واسه خوشبختیش هر کاری از دستم برمیاد میکنم
34:24چی میتونم بگم
34:38فقط میتونم بهتون تبریک بگم
34:46خوهر خوبم
34:48خیلی خوشحال شدم
34:52پس بیانی این رو جشن بگیری
34:56منم با خودم گفتم یه سر بریم خونه ایما
34:58همین الان؟
34:59آره چرا باید سبت کنیم
35:01من باشه پس بذار برم لباسم رو عوض کنم
35:04اینو ببین
35:13اگه قدیما بود برای این که عکسمو رو جلدشون چاب کنن
35:18با هم دیگه مسابقه میدادن
35:20اما الان چیزی نموند از هم عکسم نگیرن
35:24نگیره نباش عبجی جان
35:28با این کاری که گرفتیم خودمون رو نشون میریم
35:30الان میبینی
35:31نمیدونم دیگه چی بگم
35:35چی شده؟ تو چه شده؟
35:42چه میدونم؟
35:49بدجوری دلم گرفته
35:50مثل آرامش قبل از توفان جانر
35:53به خودم منم همینطورم
35:57اینقدر تلاش کردم نیمه پر لیوان رو ببینم
36:00که گردنم گرفته
36:01اف
36:02انرژیم داره تموم میشه آبجی جان
36:05جانر جان
36:12برام یه دمنوش درست میکنی
36:14حتی قلع احسابم آروم بشه؟
36:16درست میکنم آبجی جان
36:18تو فقط خودتو نرهد نکن
36:19مامان
36:31لیلا
36:31حالت چطوره؟
36:35خوبم تو چی؟
36:37منم خوبم
36:38فردا همدیگر رو ببینیم
36:39شاید با همدیگر قضا خوردیم
36:41بعدم رفتیم پیش بابات
36:43مامان
36:44ببین میخوام یه چیزی بهت بگم
36:46چی شده؟
36:49بابا میخواد دوباره ازدواش کنه
36:52میدونستم
36:54حتی مطمئن بودم
36:56میدونستی؟
36:58از کجا میدونستی؟
36:59نکانه بابا بهت گفته بود
37:01معلومه که نگفته
37:02خب یه زن میتونه اینو حس کنه
37:04میدونستم اینطوری میشه
37:06میدونستم میگرده میگرده
37:08آخرش بر میگرده سر خونه یه اول
37:10ببینم مامان چی داری میگی؟
37:12چه گردشی چه برگشتنی؟
37:14خودش بهت گفته بود
37:15میخواد با پیش خدمتش ازدواش کنه
37:17کی؟
37:21کی؟
37:22پیش خدمتش؟
37:23همون دختری که اندر گفته بود
37:25دیگه نپرستو خونه بلوا بپاشده بود
37:28بابامو زهرام بدجوری باهم درگیری شدن
37:31بابا نارهد شد و رفت
37:33الو
37:39ماما
37:42اونجایی؟
37:43لیلا
37:43ببین دارن در میزنن
37:45تو فعلا قط کن
37:46من بعدم بهت زنگ میزنم
37:49ماما
37:54ماما
37:54ماما
38:07PYM JBZ
38:37PYM JBZ
39:07PYM JBZ
39:37PYM JBZ
40:07PYM JBZ
40:37PYM JBZ
41:07PYM JBZ
41:37PYM JBZ

Recommended