Skip to playerSkip to main contentSkip to footer

Recommended

  • 7/2/2025
خلاصه داستان
فریحا دختری در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند که سرایدار آپارتمانی در یک محله بالانشین در شهر استانبول است. ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که فریحا در دانشگاه قبول می‌شود و با ثروتمندترین و مشهورترین پسر دانشگاه آشنا می‌شود. فریحا شروع به دروغ گفتن می‌کند و عاشق امیر می‌شود و وقتی که دروغ‌های فریحا برملا می‌شود امیر از او متنفر می‌شود و…

ازیگران:
هازل کایا
وحیده پرچین
چاتای اولوسوی
متین چکمز
جیدا آتش
صدف شاهین
یوسف آک‌گون
دنیز اوگور

Category

📺
TV
Transcript
00:00موسیقی
00:30موسیقی
01:00مگه نمی آییی؟
01:14نه کار دارم
01:15خدافز
01:15کرای؟
01:17من نمی خواستم بهت آسیب برسیم
01:27راست می گی
01:28هنده تو هیچ وقت دلت نمی خواد به کسی آسیبی برسونی
01:32ولی برای این که به فریها صدمه بزنی ناچارن
01:35به بقیه هم صدمه می زنی
01:37اسم اونو جلی من نگار
01:39من دارم راجع به خودمون حرف می زن
01:43خودمون؟
01:45مگه مایی هم وجود داره؟
01:48خیلی خوب کرایی
01:49باشد
01:50حق با تو بود
01:52نراحت بودم
01:53و از زیاده روی کردم
01:55ولی ببین
01:57هیچ کس آسیبی ندید
02:00هیچ کس آسیبی ندیده؟
02:03واقعا که پس این چیه ها؟
02:06آره راست می گی
02:08وقتی همی را آسیبی نبینه
02:11یعنی هیچ کس آسیبی ندیده
02:13آفرین هنده
02:15کرایی
02:16نرو
02:18حرفم تموم نشده
02:21هنده
02:23بارو با نهیر صحبت کن
02:26من اصلا حسن ندارم
02:28باشه قبون
02:42تو به فریها چیزی نگفتی
02:45ولی کاری چیه نهیر
02:47چی میتونه بهش گفته باشه؟
02:51بگو دیگه با تو هم
02:52چی میتونه بهش گفته باشه؟
02:55برای مهم نیست
02:57اون برو با یکی دیگه از امازیه بکن
02:59سنم خانم
03:17سنم خانم
03:19آقا حالدون چیز دیگه ایم برای اوتو کردن دارن؟
03:25ها
03:28چی گفتی زهر را؟
03:31گفتم چیز دیگه ایم برای اوتو کردن دارین؟
03:36نمیتونم
03:37اونجا را نگاه کن
03:39هرچه اونجا هست اوتو کن
03:41باشه
03:55زهر را؟
04:00من دارم میران بیرون
04:02جانسو کلسش تموم شد براش یه چیزی درست کن بخوره؟
04:07باشه؟
04:08باشه
04:09وای زهر را وای
04:20یه فکر میکنی فقط خودت مشکل داری؟
04:23همه یه مشکلی تو زندگیشون دارن
04:25مامان تنها مشکلت همینه این که بقیه چی میگن؟
04:34نصفیک بود به این تجاوز بشه و مخشوما اینجوری میگین؟
04:38لارا آرومتر صحبت کن
04:39بابا داره تو اتاقش کار میکنه
04:41دلم نمیخواد اونم بیاد تو این بحث شرکت کنه
04:44ولی بابا مثل تا فکر نمی کنه
04:47اونم دوست نداره بی خودی سکوت کنه
04:49چون بابات به این فکر نمی کنه
04:52که اگه کسی راجب این اتفاق بدونه
04:54اون وقت ممکنه مردم تو رو عذیت کنن
04:56میفهمیانی چی؟
04:57چون اون یه مرده
04:59و من به عنوان یه مرد
05:01افتخار میکنم که دخترم با این که 17 سالشه
05:05همیشه از اقاید اشتفا میکنه
05:08بابا این فقط یه مجلب و سنو جوان هست
05:11میخواد برای این که
05:13بقیه دخترهای جوانم راجب این مسئل بدونن
05:16با من مساهبه کنه
05:17دخترم من بهت اعتماد دارم
05:20تو با مادرت کاری نداشته باش
05:21اون انقدر سرش گرمه که
05:23از دنیا بیخبره
05:25من نمیتونم از فس شمو دوتا بر بیا
05:27نتالی
05:43کارت که تموم شد میشه برام یلی ایمونات بیاری تو اتاق کارم
05:46باشه
05:48بفرمایید بازم تشیف بیارید
06:01دلت برای شهرتون تنگ شده بود؟
06:22اونجا محل تولدمه
06:24مگی میشه آدم دلش تنگ نشه؟
06:26حتما همه از دیدنتون خوشحال شدن
06:28منو تو مراسم نامزدی دیده بودن
06:30خیلی دلشون تنگ نشده بود
06:32همه خوبن؟
06:34خوبن
06:36مثل همیشن دیگه
06:38همه خوبن؟
06:44خوبن
06:45مثل همیشن دیگه
06:47من برم نار بخورم؟
06:59آره برو
07:01نوشی جان
07:02ارائه شده توسط رسانه ای انترنتی موی باز
07:27باخت
07:29داداش خلیل چیزی نگفت؟
07:31نه مثلا چی؟
07:33وای سهر ترک شدم وقتی اونطوری دیدمش انگار جن دیده باشم
07:36چی داری میگی جن دیگه چیه؟
07:38راست میگم دیگه پسره بیچاره رنگش پریده
07:41عاشقی بد دردیه دیگه
07:43سهرین عرفارو نزن دیگه
07:45خیلی خوب از ما بدور باشه
07:48کی؟ داداش خلیل؟
07:50نه بابا درد عاشقیو میگم
07:53میگه
08:23PYM JBZ

Recommended