Skip to playerSkip to main contentSkip to footer
  • 3 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر می‌کند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز می‌کند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد می‌شود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمی‌کرد...

یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار می‌کند و زینب نیز در یکی از شرکت‌ها به عنوان کارمند فعالیت می‌کند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر می‌کند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز می‌گوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگی‌اش است، می‌پذیرد. شرکتی که زینب در آن کار می‌کند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری می‌شود. علیهان و زینب تفاوت‌ها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوت‌ها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل می‌شود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمی‌دانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آن‌ها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر می‌گذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترک‌سور کیوانچ کسابالی

سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM

Category

📺
TV
Transcript
00:00دوبله شده دا استدید و جلی
00:30خیلی ممنون
00:39باید جیجب زنی هستی به خود و باید از تو ترسی چطور اون دختر زهر رو انداختی زمین دمه دیگر
01:03خوب دیگه اگر رو در روم وایسه و حکم صادر کنه منم اینطوری فیشش رو از برق میکشم
01:12اما منم لیاقت تشفیق رو دارم
01:16دیده چطوری از افتادنش فیلم گرفتم
01:18وای آره خیلی دلم میخواد ببینمش نشون بده
01:22بذارمش نشون
01:23وای خیلی ناجور بود
01:29ببین چی میگم
01:31بفرستش برای جونهیت خبرش رو بنویسه
01:33تیترشم میتونه این باشه
01:37تا به دیدن اندر رو نداشت نخش بورید
01:40وای جانر خیلی با حالی به خدا
01:45میفرستمش
01:47بفرست بفرست
01:48بفرستش برای جانر خدا
01:50بفرستش برای جانر خدردید
02:02دخترا
02:02کجا داریم میریم؟
02:06میریم عیده کابوتاشو جشن بگیریم
02:08میریم سر کاراب جی کلسون
02:10آ دختر
02:11تو کارتو شروع کردی؟
02:13آی خوبه خدا رو شکر
02:16خدا رو شکر
02:17زینب
02:18این شب کی با اون ماشین مند بالاش تو رو رسون دمه در خونه؟
02:22همکارم بود
02:23که اینطور؟
02:25خب پامیلی چیه؟
02:26آقای گندوز از ایلو تباره اوغوزا نکنه میشنسیش
02:29را بیا
02:31برو
02:31چرا در مورد آقای گندوز چیزی به هم نگفتی؟
02:35آقای علیهان منو رسوند خونه ایلو دیست
02:37آه همون رئیس عجب غریبه
02:39ببینم منظوره چیه تو؟
02:42هیچی منظوری نداشتم
02:44میبینی اینقدر به هم گیر میدی؟
02:47واسه همینم این بله ها سرت میاد
02:49چیزی نیست ایلو دیست؟
02:50باشه باشه نیست
02:51رامون از اینجا جدا میشه
02:53جدا بشه
02:55میبینم
02:56خدافز
03:01پاشو پاشو پاشو پاشو
03:08پاشو
03:09با با
03:11بابا
03:12این چه رسواییه؟
03:15این چه رسواییه؟
03:22بابا
03:23خب پایم گیر کرده
03:25منو ببین
03:25چرا فقط پایی تو گیر میکنه نه یکی دیگه؟
03:29واقعا اونطوری که فکر میکنی نیست
03:31الان یه آدم الکوله این ببینم که خودشم حرفای خودشو باور کرده
03:41منو ببین
03:43بهت هشتار میدم
03:45یا طوری که برازنده دختر من رفتار میکنی
03:49یا دوباره میفرستم ات کانادا
03:50اونجا فراموش میشه و میری فهمیدی؟
03:54بابا قول میدم دیگه این کارا نمی کنم لطفا
03:57یه مدت طولانی جلوی چشمم نباش
04:02بابا چون لطفا
04:11بابا قول میدم
04:33اینجا، الان آده سو برات میفرسم
04:35صبح شما هم بخیر آقا علیهان، صبح شما هم بخیر
05:03نزیده، اینجا، اینجا، اینجا، اینجا در مصطبیم
05:11هایچ خیران پیاری
05:17هایچ شما همید یعنی که اینجا، اینجا دوشرید
05:19همه که اینجا تاعت شما هم چونه
05:22اینجا اینجا یک خوبید
05:23شما اینجا چونه برای اسما و هایچ شما قراری
05:27شما همه که بوعید
05:31از این طرف تشریف بیارین لطفا
05:33نوشه جونتون
05:57بازم که حالیت زنگ نزده
05:59اینگار ازا نمیخواد زنگ بزنیم
06:02آبجی به خدا
06:07فقط تو میتونی تو این وضعیت تخ بگیری به خوبی
06:10آبجی
06:12آبجی
06:14پرانسس بیدار شد
06:20تو ماناکا صبح شده
06:22چی شده جانر؟
06:25میریم از انگوشتر خدافزی کنیم
06:27زود باشی دیگه پاشا
06:28اینطوری نکن دیگه
06:34ببین چی میخوام به نشون بدم
06:36زمین خوردن زهرا همه جاست
06:38پاشو ببین تا حالت سر جشبی
06:40کوش
06:40آفرید
06:50بزو ببینم چی نوشتن
07:01سرش سلامت باشه
07:07حال کردید
07:08کلی دلم خونک شد
07:15سلام آقا علیان
07:27بیا
07:28چیزایی که میخواستم آوردی؟
07:33آورد
07:34میتونی بذاریشون اینجا
07:36ببین چی میگم
07:43تو بلدی سوپ درست کنی؟
07:47سوپ درست کنم؟
07:48سوپ آره
07:49مکنه بلد نیستی؟
07:52نه نه معلومی که بلدم
07:54نزاکت خانم که پیشم کار میکنه امروز مرخصی گرفته
07:59گلوم درد میکنه
08:01باشه باشه فهمیدم
08:03چیزه آشپسخونه کجاست؟
08:05جلوتر سمت چپ
08:07من میرم دوش بگیرم و بیام
08:08تا سوپ رو به پزی برمیگردم
08:12موسیقی
08:14موسیقی
08:16موسیقی
08:18موسیقی
08:20موسیقی
08:22موسیقی
08:24موسیقی
08:26موسیقی
08:28موسیقی
08:30موسیقی
08:32موسیقی
08:34موسیقی
08:36موسیقی
08:38موسیقی
08:40موسیقی
08:42همشون سال هاس منو میشنسن
09:05چی باید بهشون بگم باید بگم لنگ پولم
09:08همین شخصیتم با خاک اکزم میشه
09:11خب جرکی ببین ازت فکر میکنه تو عمرت دروغ نگفتی
09:14بابا میگم باید وانمود کنیم خریداری
09:16خب یعنی چطوری؟
09:18بلاخره که باید بهش بگم میخوام این انگوشتر رو بفروشم
09:20اونا هم فوری پخشش میکنن خبرش پخش میشه
09:24خب دیگه تو هم باید طوری بهشون بگی که یارو فکر کنه میخوایی
09:28یکی بهترش رو جاش بخری
09:29تو زن باهوشی هستی خب یه چیزی پیدا کن بگو
09:33خیلی خوب زفر تو اینا رو برام نگه دار
09:52من هفته ی آینده میام اینا رو بر میدارم
09:56اما نمیتونم همین الان پولش رو بدم
09:59آخر هفته خارج از کشورم
10:00بعد از این که برگشتم پول میدم
10:02همچنین چیزی ممکنه
10:03مشکلی نیستندر خانم هر جور شما مایر باشین
10:05باشه
10:07درزم
10:21فکر میکنم این
10:25یه خورده برام دموده شده
10:27میخوایم عوضش کنم اگه ممکنه
10:32اما خانم این کلسی که
10:35میدونم
10:37اما خب
10:38چی بگم
10:39انگار زیاد برام شانس نایی بود
10:42حتی میتونم بگم نهزم بود
10:43آره آره آره جیجون
10:45منم فکر میکنم بعضی از وسایل وسایدم شانس میارم
10:47به نظرم این انگوشتر اصلا برای شانس نایی بود
10:50بهتر عوضش کنیم
10:50همینطوره
10:52آره آره
10:53پس عوضش میکنم
10:55نه اصلا پسش میدم
10:57باشه برای اینکه رنج قیمت دستم بیاد
10:59باید برم یه چند جایی زنگ بزنم
11:00باشه اما چیز
11:01کاغذ خریدش پیش هم نیستا
11:04باشه مشکلی نداره
11:06حتما ما کپیشو داریم
11:07با اجازتون زود بر میگردم
11:09جانر ایدو دیگو کن
11:15نمیتونیم قبل از اینکه با آقای حالیت بگیم
11:25اینو ازشون بگیریم
11:26اونا تازه طلاق گرفتن
11:27زنگ میزن بهشون بگو
11:28نمیخوان بهتری مشتریمون از دست
11:30چش
11:30بفرمید
11:39باز کن دخترت
11:43الو
11:46روز بخیر آقا حالیت
11:47خیری میبخشین مزایمتون شدم
11:49من زفرم
11:49سلام زفر
11:50حالت چطوره
11:51وایز وایزا
11:53تو نگو
11:53بازم زهرا از چیز خوشش اومده
11:56چیز قربان
11:57اندر خانم تشریف آوردن
11:59ساره دوزنگیم
12:00ساره دوازده
12:01یه انگوشتری
12:01واسه شون خریده بوده
12:02این
12:03از تو مدارک پیداش کردیم
12:04یه انگوشتر
12:05علماس ششقیراتی
12:06درسته
12:07ایشون نخوان انگوشتر
12:09بفروشن
12:10ما هم نخواستیم
12:11بدون مشفرت
12:12با شما کاری بکنیم
12:13الان قیمتون انگوشتر
12:16چقدره
12:17دی بی سه زار دوران
12:18متوجه شدم
12:19شما نصف مبلغو
12:20به اندرخانو بگین
12:21و ازش بخرین
12:22من بعدا اونو ازتون میگیرم
12:24هر جو شما مایرین آقا حالید
12:26بلی ممنونم زفر
12:28بفرماین قربان
12:41صدقی کجایی
12:43قربان بیرون یکی دوتا کار دارم
12:44انجامشو میدم و فوری برمیگه
12:46لازم نیسجل کنیم
12:47بعد از این که کارت تمو شد
12:48برو جواهر فروشیم
12:49سوپیتون آمده است
13:00بذارش اینجا
13:01این چیه؟
13:14سوپ
13:15رو فهمیدم سوپه
13:17اما سوپه چیه؟
13:19سوپه جوه دیگه
13:21اصلا دوست ندارم
13:23نمیتونی سوپه مینسترونی درست کنیم؟
13:27اون دیگه چیه؟
13:28همونی که توش از همه سبزی جاد داره
13:30نکنه بلد نیستی؟
13:32نه بلد نیستم
13:34چطور باید بلد داشتیم؟
13:34تو اینترنت هست برو ببین
13:36باشه
13:40بگیر
13:42برو ببین
13:44باشه
13:46میگه سوپه مینسترونی
13:53اگه خجرت نکشه میگه شیشارم پا کن
13:56هی بابا بلاخره نفهمیده
13:58من دستیارم یاشبه هست
13:59به هم گیردده هره
14:03گیردده به هم از اون شب به هم گیردده
14:06حیداش کردی؟
14:08دارم میگردم
14:10آقا علیهان
14:11عجله کن
14:12خدایی من
14:16این دیگه شجور مریضیه
14:17حجب اشتهایی هم داره
14:20امروز همش داری با خود طرف میزنی آن؟
14:24چیزه نه آقا علیهان
14:27من میخواستم چیز کنم
14:29اگه نمیتونی این کارو بکنی
14:32یا این که برات سخته
14:34به هم بگو
14:36نه من داشتم دنبالش میگشتم
14:41زینب
15:11آقا علیهان این چیه؟
15:15اگه منتظر تو میموندم که بشنگی میموردم
15:17بیا بشیم
15:20نوشه جونتون
15:23خیلی ممنونم
15:25حالا این صبحونه هست یه وعده نهاره
15:30یه چیزی بینشونه
15:32حالا دفعه بعدم تو واس همون صبح درست میکنی باشه؟
15:35آقا علیهان واقع نمیفهمم که این میخوایین چی کار کنی
15:47خیلی خوبه
15:48اما این رفتاراتون گاهی آدم عذیت میکنی
15:52عادت میکنی
15:53اول از همه دیگه گلایه نکن
15:55قضا تو بخور
15:57کلی کار دارین
15:58باشه
16:05چقدر میخواد حرف بزنه؟
16:21چه میدونم
16:23حتما دارم با هم حرف میزنن ببیند چقدر میتونم قیمتو بیرنبایی
16:26حتما اونم فهمیده از حالی جدا شدم
16:29اومد
16:32بفرماین انگوشترتون
16:36اینم قیمتی که میتونیم پرداخت کنیم
16:39سف هزار دولار
16:48خب میدونم که موقعی فروش
16:53قیمت افت میکنه
16:55اما خب داریم در مورد
16:56این هنگوشتر حرف میزنیم
16:59این تقریبا از نسب قیمتش هم خیلی کمتره
17:01درسته؟
17:02متاسفانه همینقدر میتونیم پرداخت کنیم
17:05اگه بخوایید میتونی تو بازار سیاه هم بفروشیدش
17:07اما فکر نمیکنم بالاتر از این بهتون بدن
17:10واقعا که زفرجون من تو بازار سیاه چی کار دارم؟
17:13من که اینو به خاطر پولش نمیفروشم
17:15حالا
17:20بگذاریم هر طور که تو میگی
17:24خیلی خوب
17:30پولشو کهی پرداخت میکنین
17:32دو روزه واریز میکنیم
17:34خیلی خوب باشه
17:37پس ما با اجازتون میریم زفرجون
17:41جانر بهتر دیگه بریم
17:43البته البته
17:43من توی اندر خانومو بیاریم
17:45خیلی ممنونم منتظر خبری جان
17:49دعا میده دیدار
17:49خدا نگه
17:51خدا نگه دارتون
17:52خیلی ممنونم
17:53خیلی خوب
17:54ما دیگه میریم میبینیم
17:56اتون خسته نباشین
17:57بعدم یا مدلهای جدیدتونم میبرم
17:59حتما خانوم
18:00دوبله شده در سدیو جم
18:04بایی بسته دیگه
18:13بایی بسته دیگه آبجی جون
18:13انقدر اخم نکن
18:14انگوشتره عزیزم
18:17و نصف قیمت دادم
18:18رفت میخوایی ناراحت نباشم
18:20اگه پول خرج نکنی
18:22نمیتونی چیزی به دست بیاری
18:23در مورد زفر چی میگه
18:26میگه برای عرضش گذاری
18:28باید با چند جا تماس بگیرم
18:29ببینم
18:29بهم میگه برو بازار سیاه
18:31پابچی جون بازم شروع نکن بی خیال
18:33یه نگاه بهم بندوز ببینم
18:39چرا این گوشباره ها رو ندادیم بره
18:42نه اینا همونه ای که آیسلو ورده
18:46قیمتی ندارن
18:47مگه نمیدونی با عرضشاش تو صندوق حالیته
18:49اگه اونا بودن که دیگه خیالمون راحت بود
18:52خدا بگم چی کنش کنه
18:54بگذاریم بیا بریم یه چیزی بخوریم
18:57تا حالمون بیاد سرجش نظر چیه
18:59خیلی خوبه
19:03نسلیان خانم میزتون اینجاست بفرمید
19:13نوش جونتون
19:17نوش جونتون
19:19یلدیز
19:32بهتره بری یکم استراحت کنی
19:34خیلی ممنونم
19:35یه قهوه بهم بده
19:40ممنونم
19:50اون رواننده ی آقا حدیده
20:02اون رواننده ی آقا حدیده
20:14آیه انگار خودش
20:18آره اون آقا زبیه
20:20اومده مراقب من باشه
20:22آقا حالیت از اشخاص تقیبه میکنه
20:24به زریم انگار نه انگار که دیدمش
20:26موسیقی
20:56موسیقی
21:10تو اینجا چی کار میکنی؟
21:14اندر خانم
21:16من برگرشتم سر کار قبلی خودم
21:20انقدر بیورزه ای که
21:22بهتره بمیری
21:25بمیری
21:27موسیقی
21:31موسیقی
21:33موسیقی
21:35موسیقی
21:37اندر خانم
21:39خوش اومدیم
21:41مشکلی پیش اومده
21:45میتونم کمک کنم؟
21:47مشکل این دختر است
21:49موسیقی
21:55ببینم. فورا از اینجا اخراجش کنید.
22:10لطفا آرامشتون رو هفت کنید.
22:13مشکلی نید که نشه حلش کرد.
22:14لطفا از این طرف.
22:25موسیقی
22:55از اینجا دیدم و خوشم اومد بردمش خونمون.
23:18به نظرتون چی کار کرد؟
23:20ازم دوزدی کرد و رفت.
23:22یلیه تو میگین؟
23:25دیگه نمیخوام این دختره رو اینجا ببینم.
23:27فورا از اینجا اخراجش کنید.
23:30من باش حرف میتنم.
23:33نباید حرف بزنید.
23:35باید اخراجش کنید.
23:44آبجینج چه خبره؟
23:46بازم که پنجات رو کردید.
23:50از این احمق یه چیزی خواستم اما همه چی رو به هم ریخت.
23:53الان هم انگار نه انگار که چیزی شده برگشت سر کار سابقش.
23:58استقبال کردن پیشگشش.
24:00حتی نمیتونه جلو روم سبز بشه.
24:01میفهمی؟ نمیتونه.
24:03خب پس حالا که دختر دوزدی نکرده چرا همچنه عرفی رو زدی؟
24:06جانر جان.
24:09میبینم نکنه تو یه هایی دشمن بدا و دوست خوبا شدیاره؟
24:15نه آخه نه که صدتو یه هایی بردی بالا منم تحجب کردم.
24:21یه لحظه بیایی؟
24:22یه لحظه لطفا.
24:23اگه این مینورو نمیارین ما بلنشیم.
24:26الان میارم.
24:39به خدا من همچنین کاری نکردم.
24:41من پیش همسرشون کار بیکردم.
24:43فقط یکی دوبار رفتم خونهشون.
24:44شما منو میشنستین.
24:46کسی نیستم همچنین کاری کنم.
24:49ناراحت نباش.
24:50من حرفاتو باور میکنم.
24:51اما تا وقتی اونا اینجان دورو برشون پیداد نشه.
24:54اگه دوباره بیان چی؟
24:56فوری به هم میگی من خودم حلش میگنم.
24:58باش.
24:59خیلی ممنونم.
25:16خوش اومدین.
25:17چی میل دارین؟
25:18یه آب لطفا.
25:19چشم.
25:21خیلی ممنونم.
25:28یه سوالی ازتون داشتم.
25:29اون دختری ایلیز هست که تو بخش پذیرشه.
25:33انگار با گریه اومد بیرون چرا؟
25:35باسه چی میپرسیم؟
25:37من از فامیلا شونم.
25:38مثل داداششم.
25:40متوجه شدم.
25:42منم دقیقا نشیرم چی شد.
25:44اما یه زنی اومد گفت انگار از خونهش دوزی کرده.
25:47گفت از اینجا اخراجش کنی.
25:48باید هر اتفاقی برای این دختر افتاد به ام خبر بدی باشه.
26:08قبول دادش.
26:09اما باید بین خودمون بمونه.
26:11کاغذ خودکار بیار تو شمورم رو واسد بنویزم.
26:14باش الان میارم.
26:24خیلی ممنون آقا علیه های.
26:26زینه.
26:29آشپزیت افتزاهه.
26:31اما خب پرستاریت بدک نیست.
26:33امیدوارم حاله که تو این کار خوبم همیشه نخواهید مریض بشی.
26:39من که نگفتم خوبه.
26:40گفتم بدک نیست.
26:41اما فکر کنم بدک نیست.
26:43تو لغت نامه شما یعنی خوبه.
26:46نکنه تو از تحسین شدن خوشت میاد.
26:50بهتر اونطوری نگیم.
26:52بهتر بگیم دوست ندارم اینقدر از ام انتقاد بشه.
26:54پس تو هم کاری نکن که ازت انتقاد کنن.
26:57پس حالا دیگه همیچی تخصیر منه؟
26:59معموله.
27:03بیان یک کاری بکنیم آقا علیهان.
27:05من اصلا حرف نمیزنم.
27:06هرچی هم شما بگین موافقت میکنم.
27:08نظرتون چیه؟
27:09واسه من که خوبه.
27:13میدونیم مشکل تو چیه؟
27:16به جای فهمیدن واسه جواب دادن گوش میکنی.
27:20راحت باش.
27:23حالا کی گفته راحت نیست؟
27:25چشمات.
27:34باشه.
27:35پس از این به بعد واسه این که بفهمم گوش میکنم.
27:38خوبه.
27:40باسم خیلی ممنونم.
27:42پس از این که بفهمم گوش میکنم.
28:12موسیقی
28:42این روز اولین روز کاری خوهر گلمه.
28:46عزیزم خیلی مبارکت باشه.
28:48زینب خیلی با حالی به خدا.
28:50چی شده؟
28:51از روز اول به هم نیختی که.
28:53اوی.
28:54از صبح اصلا ننشستم پاهم داره فلج میشه.
28:56خب طبیعه.
28:58بعد از این همه وقت باز هم داری کار میکنی.
29:00ببین چی میخوام به بگم.
29:01شب ببرم ایت بیرون شام بخوری؟
29:03من مهمونت میکنم.
29:04چرا چی رو میخویم جشن مگیریم؟
29:07برگشتنت به رسطوران دیگه؟
29:09وای دلم میخواد مایه زرفشویی ببزم تو حلقت.
29:12هی بابا تو هم حسابی پرانسس شای پریون شدی یا؟
29:17بجون بجون.
29:17آماده شای کم دیگه میام دنبالت.
29:20خیلی خوب.
29:21همین بو سمید خدافیز.
29:22خوش اومدین.
29:33آقا زفر؟
29:35خوش اومدین زهر خانم جون.
29:37خیلی ممنون.
29:38حالتون چطور؟
29:38خوبم ممنون.
29:39بفرماین بشنین.
29:40هرچی پسند دیدین میارم.
29:41آی نه.
29:42هیچ کدومو نیارم.
29:43میانم بابا بام.
29:44یک کم شکر آبه.
29:45نمیخوام اونارم بگیرم و بیشتر از این اصابانش کنم.
29:48فیلن کنسلش کنین باشه؟
29:50بره البته.
29:51هر جور که ماگرین.
29:52خب انگوشتر رو بدم به شما.
29:55کدوم انگوشتر؟
29:57صبح با آقا حالیت صحبت کرده بودیم.
29:59انگوشتر این در خانم.
30:02من از این ماجره خبر ندارم.
30:07شرمنده.
30:08انگار اشتباه کردم.
30:11زفر.
30:12تو هیچ وقت اشتباه نمی کنی.
30:14زود باش بگو ببینم چی شده.
30:17بگو دیگه به بابام چیزی نمیگم.
30:19قول میدم بجوم.
30:20زهر خانم.
30:22اگه آقا حالیت بفهمه
30:24رابطهش رو کلن با هم قط می کنه.
30:26خب اگه همین الان به هم نگی
30:28من رابطهما با هات قط می کنم.
30:30یعنی من و بابام که فرقی نداریم.
30:32مگه نه؟
30:34این در خانم صبح انگوشترشون رو آوردن پیش ما.
30:40میخواست بفروشدش.
30:42هی خدا.
30:48هیفه مگه نه؟
30:51بکسر ایم زفر جون.
30:53میبینمت.
30:54به امید دیدار.
30:55ممنون.
31:06نوشه جونتون.
31:16انگار لیلا امشب و سه شام رفته پیش مامانش.
31:19مهم.
31:25تو چی کار کردی اریم جون؟
31:30مثل همیشه رفتم مجلسه و برگشتم.
31:33عزیزم.
31:42بابا جون.
31:43من خیلی به حرفات فکر کردم کاملا حق با توه.
31:47دیگه هیچ وقت ناراحتت نمی کنم.
31:49حتی امروز رفتم پیش زفر و گفتم اون جواهراتی رو که کنار گذاشته بود و نمی خواه.
31:55باید خوشحال بشم؟
31:58تو از دید خودت خودتو مجازات کردی.
32:05آره خب اینطوری هم میشه گفت.
32:08اما من از این وضعی درس مهم میگرفتم.
32:12بابا جون باور کن من دیگه آقل شدن.
32:14امیدوارم همینطور باشه.
32:17وگر نه بهت گفتم که ممکنشه اتفاقی بیفته.
32:25بابا جون همونطوریه که گفتم رفتم پیش زفر و...
32:31خب ارین مسابقات چطور بود؟
32:35وقتیم بابا.
32:38ناراد نباش.
32:40تو مسابقات بعدی جبران میکنیم.
32:41باشه؟
32:45بکسر این بابا جون داشتم میگفتم هرزن نصف...
32:47نصف نمونده زهرا.
32:50من قطعش کردم.
32:51دارم میبرم اتیه کبابیه باهای.
33:11وای چقدر خوب.
33:13هی بابا یلدیس چرا همش داره نق میزنی تو؟
33:15چطور میتونم نق نزنم؟
33:16از صبح سر پاهمم پاهم داره زغزغ میکنه.
33:19نه تاکسی گرفتیم نه زوار اوتوبوس شدیم پیاده داریم میریم.
33:23خب دیگه ببین چقدر خوبه تو مغزه کبابی میشین.
33:26امکان نداره تو خوهر من باشی.
33:28حتما تو بیمارستان عوضت کردن.
33:30ببین قول میدم دفعه بعد که حقوقم رو گرفتم.
33:33ببرم تیجای بهتر باشه.
33:35واقعا حیجان زده شدم.
33:36کجا میخواه هم دونر بدی؟
33:38تو چقدر بدی؟
33:40اصلا نمیفهمم یه ها چی شد که جدا شدن.
33:56بخندین اما من مطمئنم کاسه زیرین این کاسه است.
34:00آبجی جون.
34:02جدا شدن اندر حالی چه ربطی به ما داره؟
34:05بلشون کن.
34:06بذار هر کاری دلشون میخواد بکنم.
34:08نه.
34:08دایی جون میدونی که مامانم حتما باید بفهمه چه اتفاقی افتاده.
34:14چی کارا میکنی؟
34:16اونجا همه چی رو براه؟
34:17من خوبم.
34:19اما ارم خیلی سکت.
34:20آره درست شد نمان نم خوهرم از این در خوشمون نمی اومد.
34:24اما همامون تحت تحصیل قرار گرفتی.
34:26واسه ارم خیلی سخته.
34:28بلاخره مادرش بوده.
34:30اما خوششانسه.
34:32چون یه خوهر بامزه و فوقولده مثل تو داره.
34:37کسی که زندگی بقیه رو نابود کنه زندگی خودشم نابود میشه.
34:42تو هم بدون مادر بزرگ شدی پس حالا نوبت ارینه.
34:45مامان هیچ معلومه چی داریمی که اون برادر منه.
34:49من که چیزی نگفتم منظورم این بود که سرنوشتتون یکی بوده همین.
34:54کشش نده.
34:57حق با لیلاست.
34:58من اریمو دوست دارم.
35:00تخصیر اون نیست که مامانش بده.
35:17بازم که آدم از حرفت سیر نمیشه.
35:20چی شده؟
35:21هیچی نشده.
35:24آقا حالیت که کاری نکرده؟
35:29نه زینم.
35:31امروز این در خانم اومده بود کافه.
35:33چی؟
35:35خب چیزی بهت گفت؟
35:38نه جونم چی میخواد بگه؟
35:40خب پس چیه؟
35:41نکنه خاطراتت زینده شده هم؟
35:45میدونی اصلا دوست ندارم ببینمش.
35:47فکرم رو درگیر میکنه.
35:49اما آبچی جون ما کالی در این مورد با هم دیگه حرف زدیم.
35:52چرا فکرت باید درگیر بشه؟
35:54نمیفهمم با چی سر جنگ داری تو.
35:56با خودم زینب با خودم.
36:04خیلی خوب بخور دیگه.
36:05این دیگه دوغه کدوم دهاته.
36:10با خوار دیگه خیلی خوشمزن است.
36:12نه خیلی واقعا یه حویی چی شد.
36:16آبچی جون.
36:18الان اینجا کی واسمون مهمه.
36:21لیلا.
36:21و آرامشش تو اون خونه.
36:24اینطور نیست؟
36:27شاید هم دوباره ازدباش کنه.
36:29ماما.
36:30نکنه تو چیزی میدونی؟
36:32نه چیزی نمیدونم داخترم.
36:34فقط بابا تو خیلی خوب میشنسم.
36:36حتما از دست زنی مثل این در که فقط
36:39به فکر ظاهر خودش خسته شده.
36:42اون بیشتر به یه زن آقل و بالیق احتیاج داره
36:44که زیر پروبالش رو بگیر.
36:45حتما اون زنم توی آبچی جون.
36:47درست میگم؟
36:48چیره که نه؟
36:50راستش تو ملاقات قبلیمونم متوجه شدم.
36:54حالیت خیلی ناراحته.
37:01آبچی جون.
37:02واقعا فکر میکنی حالیت دوباره با تو ازدواج میکنه؟
37:06حالا گیریم به خاستت رسیدی و طرف صد برصد عوض شد.
37:10بازم فکر میکنی باشه خوشبخت میشی؟
37:12با گذشت سن خاسته های آدم هم عوض میشه.
37:15برادر عزیزم.
37:16اما خاسته های حالیت عوض نمیشه.
37:18آبچی جون.
37:21لیله جون خیلی میبخشی.
37:23اما بعضی وقتا آدم باید کلاه خودشو غازی کنه.
37:28مطمئن باشه اگه حالیت بازم به خود ازدواج کنه
37:31با یکی جوانتر و خوشگلتر از اندر ازدواج میکنه.
37:37هیچ کس نراحت نشه.
37:39همینه که هست مدرش اینطوریه.
37:41مهم اینه که با مشکلی روبرون نشین که زندگی لیله رو تحت تحصیل قرار بده.
37:46شما هرچی میخواین بگیم؟

Recommended