- 6/5/2025
Category
📺
TVTranscript
00:01:59حالتی که فرد به یک بار از کال بود برون می شود
00:02:04و پس از مشاهده فرازی از بی کرانه های آلم غیب به محبت تن باز می گردد
00:02:14چون جرقی جست از خاکستری نیم سوز
00:02:18چون آونگی که رفته و آمده از نیم شب تا نیم روز
00:02:25برای شنیدن این تجارب فانوس برداشته برخاکستر زمین گشته ام
00:02:32گشته ام تا بشنوم تنین آونگه ها را بشنوم غریب جرقه ها را
00:02:46در صدای آرانی که بی اراده بی در گذشت
00:02:52از در گذشته و بازگشت اند
00:02:56مرگی که حالا تجربه کردم تو زندگی باعث شده حالا خیلی الان من می بینم
00:03:09و وابسته دنیان خوب خیلی همشون هرس می خورن
00:03:14می دون که این دنیا رو مثلا نددستن
00:03:17وای من نمیرم فلان چیز رو تجربه نکن
00:03:20ولی واقعا من
00:03:22یا مثلا یه سری رو می ترسن
00:03:25ولی من واقعا نمی ترسم
00:03:27مطمئنم که مرگ اینجوری نیستش که
00:03:31اون رشد و کمالی که می خوام داشته باشم
00:03:33و نصفه رها کن و فقط مجازات بشم
00:03:36من میرم میمیرم و راهم و دوباره اون راه کمالمو ادامه میدم
00:03:42یعنی من واقعا مثل دوستای دیگرم که میگن
00:03:46وای من می ترسم
00:03:47یه سری ها می فهمیدم من موردم و زنده شدم
00:03:50میگن وای من می ترسم از تو
00:03:52و ولی من سا همچنین چیزی رو ندادم
00:03:54یعنی مرگ واقعا یه جورو می دونم انگار یه پیش رفته
00:04:01قبولش میکنم
00:04:02باش مقابله نمیکنم
00:04:04چه اتفاق یفته؟
00:04:09نفیسه هاش امرو هستم
00:04:15سی و دو سالمه
00:04:17متعهلم و حدودا شیش هفت ساله که ازدواش کردم
00:04:20پدرم اهل همه دانن
00:04:22مادرم مازندرانی هستم
00:04:23و در حال حاضر یه مغازه فروشه لباس بچه گونه دارم
00:04:28که با کمک همسرم ادارش میکنم
00:04:31و توی زمانهایی که حالا سرم خلوته و تو مغازه هم
00:04:35بافتنی میکنم بیشتر عروسک می بافم
00:04:37نقاشی میکشم یه وقتهایی و کتاب میخونم
00:04:41یه سری داستان و شعر کدکانه هم مینویسم
00:04:44اوائل سال هفتاد و چهار بود
00:04:47من سه سالم بود
00:04:48چیزی که یادم میاد و به خاطر دارم
00:04:52این بود که از خواب بیدار شدم
00:04:54و دیدم مادرم نیست
00:04:55خوهرم هم داشت میرفت بیرون
00:04:58که برگه امتحانی بر خودش بخره
00:05:00شروع کردم به گریه کردم
00:05:03دنبال خوهرم را افتادم
00:05:04که منم با خودت ببر
00:05:06و خوهرم گفت چون خیابونه
00:05:08نمیتونم تو رو با خودم ببرم
00:05:10برو پیش مامان
00:05:11گفت مامان خونه فاطمه خانوم برو اونجا
00:05:14من نمیتونم ببرم
00:05:15و برو خونه فاطمه خانوم برو پیش مامان
00:05:18بعد بودو بودو رفتش
00:05:20یا دویدم به سمت خونه همسایه
00:05:24همون جایی که مامانم بود
00:05:26توی خونای قدیمی اون سال
00:05:28یه پرده هایی میداختن جلوی در
00:05:30که حیات دیده نشه
00:05:31همینجور که وارد پرده شدم
00:05:33هل دادم با دستم پرده رو
00:05:35اینجوری پرده رو خواستم
00:05:36هل بدم که داخل حیاتشم
00:05:38ود نمیدونستم اون پشت
00:05:40یه دیگه آب جوش هست
00:05:42همین که رفتم داخل
00:05:44افتادم توی دیگ
00:05:46برگشم گفتن که چرای نمیداری پشت پرده
00:05:51خب این خطر داره بچه هات میام میفتن
00:05:54گر نه بچه های من عادت دارن
00:05:56یه مقا همین که مثلا
00:05:58این عرفو زد من دیدم صدا آمد
00:06:00صدا آمد جیق کشید
00:06:03دویدم اومدم گفتن
00:06:04بچه سختش
00:06:07برگشتم با پای خودم که قابل من را زدم
00:06:09رفت اون طرف قابل من بزرگی هم بود
00:06:12پای خودم هم سخت
00:06:13دیدم بچه خودم
00:06:14من اصلا دست پامو گم کردم
00:06:16یه سحنه بعد از این که توی دیگه آب جوش افتادم
00:06:19یادم میاد
00:06:20که مامانم اینا
00:06:21این شلنگ آب سرد رو گرفتن
00:06:24روم بعد یه بافته
00:06:26به نفشی تنم بود
00:06:27که توب توب های رنگی داشت
00:06:30اونو از تن من در آور
00:06:32و این پوست بدن من باهاش اومد بالا
00:06:36که بعدش همسایه ها
00:06:38جم شدن
00:06:39منو پیشیدن لای پترو
00:06:41و باوانت همسایه
00:06:43منو رسوندن به بیمارستان
00:06:45من همینجور همه تنم میسوختش
00:06:50از سر سوزش گریه میکردم
00:06:52این دست چپم
00:06:53موش شده بود محکم
00:06:55بعد
00:06:56مامانم گفتش
00:06:58باز کن دست تو مامان جان
00:07:00گریه نکن ببینم دست چی شده
00:07:02من این موشتم و اینجوری باز کردم
00:07:05این پوستای دستم همه اومد بالا
00:07:08و مامانم یادم و اینجوری میزد
00:07:10روز صورتش میگفت
00:07:11یا فاطمی زهرا بچه هم بچه هم بچه هم
00:07:13گفتیم بیمارستان فیازبخ شماره دو
00:07:16دکتور ها و پلست ها را بچه را از من گرفتن
00:07:18بچه را از من گرفتن
00:07:20بردن توی اتاقی
00:07:21فقط یادمه که دکتور میگفتش که چی شده
00:07:24میگفتم سوختم
00:07:25و میگفت اسم چیه گفتم نفیسم
00:07:29گفت چرا گریه میکنی
00:07:30گفتم چون مامانم گریه میکنه
00:07:33گفت تو گریه نکن مامانت گریه نمیکنه
00:07:35منم بهش گفتم
00:07:36بگید مامانم گریه نکنه منم گریه نمیکنم
00:07:40فقط من صدایه
00:07:41اینو میشنیدم که میگفتش
00:07:42به مامانم بگید دره نکنه
00:07:45با زبون بچه گیش
00:07:46دکتور ها اومد برون گو خانم
00:07:48گریه نکن بچه میگه
00:07:50لا ترجمة ناشترا
00:07:55لذلك غدر الترجمة
00:07:58تر وقت مستقبل
00:08:00نهاية Cav.00.
00:08:02تر وقت ذلك
00:08:04لدوكتر مزيد
00:08:08والبجر نقل اسم تعنى
00:08:10اصلاح أنت
00:08:12راتب وقت اهل
00:08:14هاشا
00:08:16سوف نعود
00:08:17تو نهاية لدوكتر
00:08:18لجوازي ممتع
00:08:20كانت بأسهارة أخرى
00:08:21لكنها عملية مختلفة
00:08:24وضعها حتى يومي
00:08:26فقط أصدر
00:08:28فقط اصدر
00:08:30لكنني أخبرت أنه لا يمكنني أن ترسل
00:08:50بعد از این که حالا تو بیمارستان بستریم کردن حالا چون شدت سختگی زیاد بود
00:08:5545% سخت سختگی بود
00:08:58یه ناهیای حالا عمق 3% بوده سختگی روی قسمت دست چپم پای راست و قسمتی از قفای سینم خیلی امیق بوده
00:09:093% سختگی چی بود؟
00:09:113% سختگی اون درجه یا عمق سختگی بوده
00:09:14سطحی 45% بوده عمقی یا حالا درجه 3% بوده
00:09:21و همین این درصد زیادی بوده که باعث شده بود
00:09:25چون رو قفص سینم هم سختگی شده بود
00:09:28این قلب هم دوچار پختگی بشه
00:09:31قلب دوچار پختگی شده بود؟
00:09:34قلب دوچار پختگی شده بود و خیلی وضعیت حادی پیش اومده بود
00:09:39حدودا 29 سال پیش بود این اتا آقود
00:09:42پدر اومد بودش که شما برو به دوختر امو تون
00:09:45که خواهر مادر نفسی جام میشه
00:09:48اطلاع بده که برای خواهر زده شون این اتفاق افتاد
00:09:52که منم رفتم سمت خونه دوختر امو خودم
00:09:56طرف گروب بود پسر امو مومد خونه ما
00:09:59گفت که بچه دوختر امو سخده بیمارستان خیلی بدحاله
00:10:05دیگه من فرداش نه پس فرده رفتم ملاقات خیلی بدجور بود
00:10:10دی ماه هفتاد و چار بود
00:10:12ساله هفتاد و چار
00:10:13من حدودا 14 سالم بودش
00:10:16ما من بعد از اینکه از ملاقات نفسی جون اومدن
00:10:19خب خیلی ناراحت بودن
00:10:20خیلی استرس داشتم
00:10:22نگفتن اطبال اینکه نفس خوده نکرده از بینبغه خیلی زیاده
00:10:26دکتر ها حسان هم زیاد امیدی بهش ندادن
00:10:29خب شرایطش اینکه خیلی بد بود
00:10:30من ندیده بودم نفسن هستن
00:10:32ولی خب میگفتن خیلی شرایطش بود
00:10:34خیلی ناراحت بودن
00:10:36رفتم برای ملاقاتی دیدم بچه روی تخت خابیده
00:10:39اصلا چشاش هم که باز نیست
00:10:42حوشیاری به اون صورت هم نداشت
00:10:44مادرش هم که اون طرف گریه میکن
00:10:46یعنی من این سحنه رو که دیدم خودم واقعا
00:10:49اصلا یه حالی پیده کرده بودم
00:10:52اصلا نمیدونستم چیکار باید بکنم
00:10:54اون رو دلداری بدهم خودم گریه کنم
00:10:56من از اینجا بیشتر یادمه که
00:10:58خوهرم نفسه بان پیچی شده بود
00:11:02رو پای مامان
00:11:03بعدش یه چند وقتی نبود
00:11:06یادمه که مامانم توی سطل بتادین
00:11:09پر از بتادین منو میذاشت
00:11:11و با این اسگاجهایی که
00:11:13زبره
00:11:15با اونا منو میثابیدش
00:11:17اینا رو یادمه
00:11:18یعنی اون بوی بتادین
00:11:20اون بوی دستگشه
00:11:21پلاسیکی هایی که مامانم دستش میکرد
00:11:23اینا توی ذهنم هست
00:11:25هنوز بوی بتادین حالا منو بد میکنه
00:11:28هیچ مادری تو بیمارستان
00:11:30قبول نمیکرد که بر بطه خودشو بشوره
00:11:32ولی من شستمش
00:11:34دکترمون گو باید مثلا
00:11:36طوری بشوریش که این خون بیاد از بدنش
00:11:39که من چشامو میبستم
00:11:41اینم مثلا گریه نمیکرد
00:11:43بخاطر این که من عذاب نکشم
00:11:45ولی میکشیدم
00:11:46دندنم رو هم فشام میدوند
00:11:48میکشیدم خون میزد برون از تنه این
00:11:50دختر سه ساله
00:11:52سعی میکرد که
00:11:55گریه نکنه
00:11:56چون میدونست که مادر ناراحت میشه
00:11:58دختر سه ساله میفهمه انگرد
00:12:00چون من اصلا
00:12:02بچگیم خیلی وابست مادرم
00:12:04الانم همون جوریم کلا
00:12:06و یه جایی رسید که
00:12:08افونت خیلی شدید شده بود
00:12:11و وارده حالا خونم شده بود انگار
00:12:13باید
00:12:15آمپولای مخصوصی استفاده میکردم
00:12:17آمپولا مثلا
00:12:18ما حقوقمون حقوق پدرم
00:12:20ده هزار تومن بوده
00:12:22اون آمپول خریده شست هزار تومن بوده
00:12:25شش ماه پدر میشه ده یه آمپول
00:12:29شش برابر حقوق پدرم
00:12:30بگشت گفت بچه تون افونت کرده
00:12:33بدنش
00:12:34اگر این آمپولا رو نرسونی
00:12:36بچه تون میمیره
00:12:37مامانه هم دیگه اصلا میگفت نامیج شده بودم
00:12:43کاری حدستم برنمیمیومد
00:12:45پل خودم تنون جدی داشتم میرفتم
00:12:48برگرشم بودم دیا امام حسین
00:12:49من بچه موسیم رو سپردم به تو
00:12:52مینگه دایم داشتم
00:12:54امام حسین رو به روغایش
00:12:56قسم میگفتم
00:12:58بچه من سه سادشه
00:13:00روغایتو هم سه ساد بوده
00:13:01انا زوجتها فهل تشتريتها
00:13:03تشتريتها تشتريتها
00:13:05ولكنها تشتريتها
00:13:19موسيقى
00:13:31المترجم للقناة
00:14:01المترجم للقناة
00:14:31المترجم للقناة
00:14:41المترجم للقناة
00:14:51المترجم للقناة
00:15:01المترجم للقناة
00:15:11المترجم للقناة
00:15:13المترجم للقناة
00:15:43المترجم للقناة
00:15:45المترجم للقناة
00:15:49المترجم للقناة
00:15:51المترجم للقناة
00:15:57المترجم للقناة
00:15:59المترجم للقناة
00:17:39في القناة
00:17:41في القناة
00:17:43في القناة
00:17:45في القناة
00:17:47في القناة
00:17:49في القناة
00:17:51في القناة
00:17:53في القناة
00:17:55في القناة
00:18:25في القناة
00:18:27في القناة
00:18:29في القناة
00:18:31في القناة
00:18:33في القناة
00:18:35في القناة
00:18:37في القناة
00:19:37وما كانت المصادر من المصادرات التي ذهيتها
00:19:44كانت أصلاً أكثر مقدار
00:19:46كما تصدقات فضلك
00:19:49فلمترسل القلب مهربوني و سيكون محباً
00:19:53فلمترسل قدرسل قدرسل قدرسل
00:19:56أو أعتقد بها أو محباً
00:19:59فلمترسل قدرسل قدرسل واحد
00:20:01يعني شخص عدد ست وقت مقابل
00:20:02فقدرسل قدرسل دائماً
00:20:04فتحاً أكثر من قدرسل
00:20:36من فقط شاید حدودا سی ثانیه روحم توی اون فضامون
00:20:41یه آن سمت راست روحم
00:20:56سمت راست اونجایی که روحم استاده
00:20:59روی دیوار آروم آروم یه نوری به حالت چرخش
00:21:05به این شکل بود که یه نورای درخشان و اکلیلداری باشت
00:21:10و به سمت اقربای ساعت میچرخید اینا
00:21:14کچیک بود اولا
00:21:15بعد یه ها بزرگ شد و کل دیوار رو گرفت
00:21:19همینجورم که بزرگی شد سرعتش زیادتر میشد
00:21:23و ستا نور مختلف در جهت مختلف بود
00:21:27نورای سفید برعکسش بود و نورای آبیی که اونا هم یه مقدار اکلیل داشت
00:21:33رنگ خاصی داشت و اونا به سمت همزمان اینطوری میچرخید
00:21:38و به سمت جلو میرفت که اون کشش تونل رو ایجاد میکرد
00:21:42نور آبی همزمان میچرخید و به جلو میبرد
00:21:46اون کشش رو آبی ایجاد میکرد
00:21:47آره ایجاد میکرد
00:21:48و وقتی تونل باز شد یه صدای تنین خیلی قشنگ
00:21:53مثلا انگار آهنگ خاصی داشت
00:21:57نمیتونم بگم چی
00:21:58صدا زد نفیسه
00:22:02انگار امامانم مهربونتر بود اون صداش
00:22:06من تماما جذب اون تنینش شدم و
00:22:10به دونه محتلی
00:22:12سرم برگشت سمت تونل
00:22:16تا گفت نفیسه
00:22:19بیا بریم شهربازی
00:22:21بریم شهربازی
00:22:23آره بریم شهربازی
00:22:25میخواییم بریم شهربازی بیا
00:22:26بریم شهربازی بازی کنیم
00:22:29از مادر مهربونتر
00:22:30از مادر مهربونتر
00:22:31صداش از مامان من مهربونتر
00:22:34یعنی اون لحنی که مامانم
00:22:35حتی تو بیمارستان میگاه
00:22:37عزیزم دخترم قشنگم
00:22:40مulu بسرعة منها
00:22:43و من به سمت صدا رفتم
00:22:46با سرعت
00:22:48اصلاً سرعتی که
00:22:50اختیارش دست من هم نبود
00:22:53این مثلا اهنروباه
00:22:55کشیده شدم
00:22:56بدون این که خودم اختیار داشته باشم شد
00:22:59رفتم داخل تونل
00:23:01حالا بجز اون صدای
00:23:04خود زیبای تونل منو
00:23:06میکشون سمت خودش
00:23:07وقت داخل تونل شدم اون نورا همچنان بود
00:23:12و با سرعت زیادی به سمت دیگه تونل رسیدم
00:23:18یه آنی یه پلک زدنی اون طرف تونل بودم
00:23:22وارده یه فضای کاملا سفید و پر از عبر بود
00:23:29عبر و مه یعنی زمینش مه بود آسم و مه بود
00:23:34هیچ چیزی وجود نداشت بجز نور و مه و حالا عبر
00:23:39اون چیزی که من داشت
00:23:40و نور خاصی داشت یه نور سفید خاص داشت
00:23:44مثلا اینطوری نبود که تو اون سن سه سالگیم
00:23:47حالا من بفهمم اینجا چیه و اینا خوب
00:23:51اما کلن پس زهنم یه آگاهی داشتم
00:23:54آگاهی من یعنی چی؟
00:23:56انگار یه بود دوم هم بود اینطوری
00:23:58یه آگاهی بود همراه من
00:24:01که اون همه این چیزها رو می فهمید و می دونست
00:24:05یه نفر این پشت بود که
00:24:07عقلش
00:24:08یعنی بلوغ فکری داشت
00:24:11عقلش از من بیشتر بود
00:24:13اگر آگاهی شما بود
00:24:14پس چرا دستتون می گیرید
00:24:17اقاب فاصله می دین؟
00:24:18نیمم چون از صداش مثلا از اون فکرش
00:24:24حالا اون چیزی که به ذهن من القام می کرد
00:24:26چون اونجا صداش همه تو سرم بود
00:24:29چیزی نبود که با دهان صحبت بشه
00:24:32اون صداش از پشت سرم می اومد
00:24:35ولی صدای این فرشتهی که سمت چپم بود
00:24:38از سمت چپ و این از سمت راست می اومد
00:24:41شما در این حال فکر می کنید که
00:24:43این خود من بوده جز من بود
00:24:45ولی برحال راه نمایی من بود
00:24:47درست
00:24:48راه نمایی می کرد
00:24:49آره راه نمایی می کرد
00:24:50انگار مثلا یه زن سی سالهی بوده که همه چیزو بلده
00:24:54سمت چپم
00:24:56یه فرشتهی بود که من اسمشو گذاشتم خاله پرستار
00:25:00خاله پرستار که بود
00:25:01اون کسی بود که
00:25:03حالا اگه بیمار کودک بود
00:25:05نظافتشو انجام می داد
00:25:07و این خاله پرستاری که من رو نگه داریم
00:25:09که خیلی مهربون و خشرو بود
00:25:11هر روز صبح که می امد جای من رو تمیز کنه
00:25:15اون مثلا می خندید
00:25:18با خنده می گو نفیس بیدار شو ببینم
00:25:21امروز چی کار کردی
00:25:22و من این خیلی صدای این
00:25:24اون انرژی و شوقی که داشت
00:25:26موقعی که با من ارتباط می گرفت
00:25:29و دوست داشتم
00:25:30و وقتی که این فرشتهی که اومد کنار من
00:25:34بعد از این که همین آنی که
00:25:36به همون آنی که از تونل اومدم
00:25:39این دو تا فرشته کنار من بودن
00:25:41و حالا جنسیتی نداشتن
00:25:44من می دونستم
00:25:45ولی تو زهن حالا خودم
00:25:47اینطوری استنباد کردم
00:25:49که خاله پرستار زنه
00:25:52این فرشتهی سمت چپم
00:25:54و این سمت راستی آقایه
00:25:57چون یکم مثلا جدی بود
00:25:59و یه قدم هم جلوتر از ماهرکت میکرد
00:26:03تقریبا اینجا بود
00:26:04که اون جلوتر میره
00:26:06این رئیس بود
00:26:07من اسمشو قداشتم رئیس
00:26:08همه چیز تحت فرمان این
00:26:12رئیس پیش می رفت
00:26:14و خاله پرستار
00:26:15دست من رو گرفته بود
00:26:17و مراقب من بود
00:26:19نگران من بود که من نترسم
00:26:22گریه نکنم
00:26:23نراحت چیزی نشم
00:26:24و خیلی هم حواسش به این بود که
00:26:28من نفهمم که مردم
00:26:30و اینا رو آگاهیم دریافت میکرد
00:26:34نه من سه ساله
00:26:35اون بعد دوم وجود شما
00:26:37که گفتید مثل آگاهی من بود
00:26:40مثل یک زن سی ساله بود
00:26:41بله
00:26:42اون می فهمید
00:26:43آره درست
00:26:44که این مراقبه
00:26:45من نفهمم مردم و
00:26:47نه ترسم
00:26:48نگران نشم
00:26:49کدون من من سه ساله
00:26:51آره من سه ساله فقط داره
00:26:53اینجو میکنم
00:26:54این خاله پرستاره
00:26:55من باش برم شهربازی
00:26:56خودم مثلا
00:26:58اون سه سالگی میگفتم
00:26:59آخ جو منو دارم میبرن شهربازی
00:27:01برم ببینم چجی
00:27:02اینطوری تو فاز
00:27:03اون شهربازی بودم
00:27:05حالا هوای اون بودم
00:27:13اونجای که بودیم
00:27:23یه طبقه بالتر زمین بود
00:27:25و من حس میکنم
00:27:26اگر اینطوری برمیگشتم
00:27:28اراده میکردم
00:27:29میتونستم اون زمین
00:27:31و همه
00:27:32مثلا کهکشانینا رو ببینم
00:27:34من مثلا اینطوری پاین
00:27:36نگاه میکردم
00:27:36کرای زمین
00:27:37و مثلا
00:27:39کراهای دیگرم میدیدم
00:27:41کهکشان رو میدیدم
00:27:43خب
00:27:44ولی مثلا
00:27:45بالای آسمون و آبی نبودیم
00:27:47بالای فکر کنید
00:27:48فضا بودیم
00:27:50آها
00:27:50ولی مثلا
00:27:51اون خود اون
00:27:52یه نقطه کچیک بود
00:27:54خود اون یعنی چی؟
00:27:56خود همون کهکشان
00:27:57درست متوجه شدن که
00:27:59هرانی چه در فضا هست
00:28:00همش جمعا
00:28:01برنوزه یه نقطه بود
00:28:02آره
00:28:03و شما بالتر از این بودید
00:28:05میشه گفت از
00:28:06مواد
00:28:10شنابر در فضا
00:28:13بیرون بودید
00:28:14آره بالا
00:28:15و این تازه از نظر شما
00:28:16یه طبق بالاتر از اینه
00:28:18درست
00:28:18توی هوا با محیط اطراف
00:28:21پولک های ریز
00:28:22مثل همین
00:28:24این پولک سفیده هی که
00:28:26توی شیز هستش
00:28:28ولی خیلی تراکمشون
00:28:30بیشتر بود
00:28:32من فهم میکنم با درن باز
00:28:34اصلا با تحجب
00:28:34نگاه میکردم
00:28:36میرفتم چلو
00:28:36تازه داشت
00:28:37مثلا انگار خوشم میامد
00:28:39از همه چیز
00:28:40که
00:28:41یه های
00:28:41صدای
00:28:43گریه ای
00:28:44از
00:28:44زمین
00:28:45که من گفت
00:28:47بچه هم
00:28:48یعنی
00:28:49ناله میزد
00:28:50صدای مامانم بود
00:28:53اون منو
00:28:56اصلا
00:28:56کلن کشوند
00:28:57یعنی من
00:28:59سرم
00:28:59با اون صدا
00:29:00تا شنیدم
00:29:01برگشتم
00:29:02و پایینو نگاه کردم
00:29:03یعنی اون صدا
00:29:04راه نم
00:29:05صدای مامانم
00:29:06راه نمایم کرد
00:29:07که اینجا زمینه
00:29:08و صدا از اونجا میاد
00:29:10من برگشتم
00:29:11گفت
00:29:12تازه یادم آمد
00:29:13مامانم نیست
00:29:14و
00:29:16برگشتم سمت
00:29:18همینجور شب هم
00:29:20پایینو دیدم
00:29:21اینطوری بود
00:29:22که اون لحظه که برگشتم
00:29:24خاله فرشته یکم
00:29:25جلوتر از من افتاد
00:29:27و اون رئیسم رفت
00:29:28جلوتر
00:29:29ولی من برگشت بودم
00:29:30و از این قسمت
00:29:31دقیقا
00:29:32از اینجای دستم
00:29:33زمین رو نگاه کردم
00:29:35گشتم
00:29:35پایین رو نگاه کردم
00:29:37که
00:29:38کوره زمین رو میدیدم
00:29:40تصویر خونم
00:29:41انگار زوم شد
00:29:43من از اون بالا
00:29:45مثلا انگار کوره زمین باز شد
00:29:47اون تصویر خونه
00:29:48برام انگار زوم شده باشه
00:29:51باز شد
00:29:52شفاف شد
00:29:53من حتی سخفم رد کردم
00:29:55مامانم رو دیدم
00:29:56توی ذهنم گذشته بود
00:29:58صدای مامانمه
00:29:59مامانم نیست
00:30:01مامانم داره گریه میکنه
00:30:03و
00:30:04همین جور نگاه کردم
00:30:06یهو حالا بد شد
00:30:09نراحت شدم
00:30:11مامانم داره گریه میکنه
00:30:13با اما عقل
00:30:14بچه سه ساله بود اینجا
00:30:15و
00:30:17دستمو کشیدم
00:30:19از دست خاله برسه
00:30:21و کفتم
00:30:21من بخوام برم پیش مامانم
00:30:22اینجا دیگه تو سر صحبت نکردم
00:30:26با زبونم
00:30:27پا میکو بیدم زمین
00:30:29این پای راستمو میکو بیدم
00:30:30من مامانم میخوام
00:30:31اون خاله پرستر سرکت دستمو بگیره
00:30:34بگیر مثلا آرومن که بیا بری من دستمو میکشیدم
00:30:37نه نمیام
00:30:38میخوام برا میشه مامانم
00:30:40پا میکو بیدم
00:30:41گریه میکرم
00:30:42خودمو میکشیدم
00:30:43اقب
00:30:44من مامانم میخوام
00:30:45پا را میکو بیدید
00:30:46چجوری بودین؟
00:30:47اینجوری محکم میکو بیدم
00:30:49و بعد میپریدم
00:30:50گفتم من مامانم
00:30:52اون بستری که
00:30:53روش حرکت میکردی
00:30:54چه حسی داشت
00:30:55چجوری بود؟
00:30:56اون نرم بود
00:30:58مثلا اینجوری که
00:31:00الان پا میکو بیدم
00:31:01صدا میده
00:31:02اون صدا نمیداد
00:31:03طبق عادت ذهنی
00:31:05میخواستید ضربه بزنید
00:31:07و
00:31:08با این ضربه زدن
00:31:10به زمین سخت
00:31:11لجبازیتونو ابراز کنید
00:31:13ولی نه ضربه روخ میداد
00:31:15نه سخت بود
00:31:16نه
00:31:16بعد صدا هم نمیداد
00:31:17اینجور پا میکو بید
00:31:18صدا تولید میشه
00:31:20ولی اونجور اصلا اینطوری نبود
00:31:21صدایی
00:31:21نمیمه فقط
00:31:23صدای گریه من بود
00:31:24با داد زدنم
00:31:25که مامانمو میخوام
00:31:27وقت بدقلقی کردم
00:31:28که رئیس استاد
00:31:30و برگشتش
00:31:32پرسید
00:31:33حالا این صحبت اینا
00:31:34توی سر منه
00:31:36اونو همچنان مفاهمه
00:31:37آره
00:31:38گفت چی شده
00:31:40که گفت
00:31:40میخواد بره پیش مامان
00:31:42رئیس گفت چی شده
00:31:43خاله پرستار گفت
00:31:44میخواد بره پیش مامانش
00:31:46باید ببریمش
00:31:47پیش مامانش
00:31:48نمیاد
00:31:48بعد رئیس گفت
00:31:50دقیقا مثل پرستارا بود
00:31:52آره
00:31:52پرستاری میگرد شما رو
00:31:54دقیقا
00:31:55و هرچی من میخواستم
00:31:57مثلا وظیفش بود انجام بده
00:31:59وظیفش بود که انجام بده
00:32:00آره
00:32:01هرچی میخواستم
00:32:02آره
00:32:02هرچی
00:32:03آره
00:32:04و اون حالا مثلا
00:32:05یه جایی که رئیس میگفت
00:32:07دیره باید بریم
00:32:08اینم حالا تلاش میکرد
00:32:10که من راضی کنه
00:32:12که حالا
00:32:12باش همراه شم
00:32:14اگر
00:32:15بینندگان بینازمیر ما
00:32:19در بین شما
00:32:20بزرگزادگان
00:32:22کسی هست که
00:32:24کودک او
00:32:25از کال بود
00:32:27کوچ کرده
00:32:28دقیق کنید به
00:32:30واجگانی که
00:32:31تجربه گره
00:32:32سه ساله داره
00:32:33بیان میکنه
00:32:34صد برابر
00:32:36از مادر مهربان تر
00:32:38همین صد دارده بر
00:32:39فهموزید دیگه
00:32:40درسته
00:32:41اونقدر مراقب منه
00:32:44که اصلا بهش میگه
00:32:45پرستار
00:32:46اونم خاله پرستار
00:32:48حس خاله پرستار
00:32:50و بعد
00:32:51گفته میشه که
00:32:52هر چیزی که
00:32:54من میخواستم
00:32:55وزیفه داشت که
00:32:58انجامش بده
00:32:59بله
00:33:00خب
00:33:00مادر محترمی که
00:33:04کودک شما کوچ کرده
00:33:05کسی
00:33:06صد برابر
00:33:07مهربان تر از شما
00:33:09پرستارانه
00:33:11خاله گونه
00:33:13وزیفه داره
00:33:14هرچه میخواد
00:33:16کودک
00:33:17برش انجام بدن
00:33:18و این تازه
00:33:19گامه نخسته
00:33:21و هنوز به شهر بازی
00:33:23خودش
00:33:23نرسیده
00:33:24بله
00:33:25بعد
00:33:26تو مقالمه
00:33:28حالا رئیس به خاله پرستار
00:33:30دیگه
00:33:30خاله پرستار
00:33:31که پاید ببریمش
00:33:32رئیس دیگه هم
00:33:34مکس کرد
00:33:36و گفت
00:33:37حالا انگار دیگه
00:33:38اونم چارهی نداشت
00:33:39گفت باشه
00:33:40ببریمش
00:33:40ولی زود
00:33:41برگردیم
00:33:42دیره
00:33:43خیلی مثلا
00:33:44میخواد
00:33:46سر وقت
00:33:47انجام بشه
00:33:48انگار
00:33:48تحویل من
00:33:49و بعد
00:33:51خاله پرستار
00:33:53اومد
00:33:54به من
00:33:55گفتش
00:33:55که نفیسه
00:33:56میخوای
00:33:57ببرمت
00:33:57پیش مامانت
00:33:58گفتم
00:33:59آره
00:34:00با باش گریه
00:34:01نکن
00:34:01میبرمت
00:34:02پیش مامانت
00:34:03ولی باید
00:34:04بعدش
00:34:04برگردی
00:34:05که بیام
00:34:07شهربازی دوباره
00:34:09قول میدی
00:34:09گفتم
00:34:10آره
00:34:10قول میدم
00:34:11برگردم
00:34:11همین که گفتم
00:34:14اومدن
00:34:15پشت سر من
00:34:16اصدادن
00:34:17و
00:34:18خاله پرستار
00:34:20حالا
00:34:22تو اون قسط
00:34:23اونجا
00:34:24یادم نهیم
00:34:25یاد دقیق
00:34:26این سمتم بود
00:34:27یا نه
00:34:27چون پشت سرم
00:34:28متوجه نشدم
00:34:30کجا بودن
00:34:31ولی
00:34:31حس میکنم
00:34:33مثلا
00:34:33از این قسمت
00:34:34پشتی
00:34:35این دستشو
00:34:37اوورد
00:34:37و
00:34:37گذاشت جلو
00:34:38چشم من
00:34:39این شکلی
00:34:40دستشو گذاشت
00:34:41چشمم بسته شد
00:34:43گفتش که
00:34:43چشمتو میگیرم
00:34:45که
00:34:46هم سرعت زیاده
00:34:47هم حالا
00:34:48ارتفاع زیاده
00:34:49نترسی
00:34:50چشمم بست هم
00:34:51حس میکردم
00:34:52با یه سرعت خیلی زیاد
00:34:53داریم میریم پایین
00:34:54وقتی که حالا
00:34:57خاله پرستار
00:34:58چشم منو میگرفت
00:35:00و میگفت
00:35:01ارتفاع زیاده
00:35:02سرعت زیاده
00:35:03میترسی
00:35:03تا هم چشمتو ببند
00:35:05و من هم حالا
00:35:06همراهیش میکردم
00:35:07من حالا
00:35:09تو اون سن و سال
00:35:10تو اون حالا
00:35:11هوا که بودم
00:35:11اصلا
00:35:12نمیدونستم
00:35:13که
00:35:14ترس ارتفاع
00:35:15یا ترس سرعت
00:35:16چیه
00:35:16ولی بزرگتر که شدم
00:35:18ترس ارتفاع دارم
00:35:21یعنی مثلا
00:35:22از یه سنی به بعد
00:35:23ترس ارتفاع دارم
00:35:24و ترس سرعت
00:35:25تا همین الان؟
00:35:27آره همین الان هم دارم
00:35:28اصلا
00:35:29ترسم
00:35:30مخصوصا
00:35:31ترس ارتفاع
00:35:32ترس ارتفاع
00:35:34من قدرده که
00:35:35مثلا
00:35:35پول هوایی میترسم
00:35:36سرگیجه میگیرم
00:35:37برم
00:35:37پول آبر؟
00:35:39آره پول هوایی
00:35:39پول آبر پیاده
00:35:40چجی رسخه
00:35:41اون رد میشی؟
00:35:42اگه چیز باشه
00:35:45این خط آبر باشه
00:35:46اونجا میرم
00:35:47نباشه؟
00:35:48نباشه دیگه
00:35:48مجبورم با یکی برم
00:35:50با پول هوایی دیگه
00:35:51با یه نفر
00:35:52باید رد چی دو
00:35:53آره با یه کسی برم
00:35:54بازم نگرانی دو
00:35:55آره استرس میگیرم
00:35:57و برام خیلی جالب بود
00:35:59که محالا تو اون سن
00:36:01خاله پرستاره اینم میدونست
00:36:03که من همچین ترسی دارم
00:36:05در ساعت که خودم خبر نداشتم
00:36:07و شاید حتی
00:36:09مادر زمینی شما خبر نداشت
00:36:11مادر هم نمیدونست
00:36:12ولی اون انقدر خبرداره
00:36:15درست هم
00:36:16خانواده های عزیزی
00:36:17که کودک شما کوچ کرده
00:36:19و زودتر به خانه رسیده
00:36:21حتی چیزهایی رو میدونن
00:36:24و مرغبت هایی دارن
00:36:25از کودک شما
00:36:27که خودشما نمیدونید
00:36:28و نمیتونید
00:36:29چون نمیدونید نمیتونید
00:36:30اون مرغبت ها رو داشته باشید
00:36:32موسیقی
00:37:02زمین
00:37:03اصلا تاریک بود
00:37:06و همون تاریکیی کهش
00:37:08چون شب بود ما اومده بودیم
00:37:11تاریکی شب بود
00:37:13و خیلی سنگین بود
00:37:14تاریکیشم
00:37:16من اینو احساس میکردم
00:37:19اولین چیزی که
00:37:22کاملا توجه منو به خودش جلب کرد
00:37:26این بود که وقتی که وارد این آلم شدم
00:37:29دیدم چقدر اینجا
00:37:31کم نوره
00:37:32چقدر یک کم نوری خیلی زیاد
00:37:36اینقدر زیاد بود که منو ازیاد کرد
00:37:38که رسیدیم به زمین
00:37:42اینجوری شد که من حس میکردم
00:37:44مثلا
00:37:44مثلا اون لحظهی که
00:37:47توی اتاق احیا بودم
00:37:49پا نداشتم
00:37:50خوب
00:37:51یعنی مثلا من فقط نیمتنه بالامو میدیدم
00:37:53منظور
00:37:55زمانی هست که از بدن خارج شدین
00:37:58آره
00:37:58توی اتاق احیا که بودم
00:37:59از بدن خارج شدم
00:38:01تو فضا معلق بودم
00:38:03پا نداشتم
00:38:04فقط نیمتنه بالامو داشتم
00:38:06و دستامو
00:38:07مثلا سرمو
00:38:08دیدم قسمت پا
00:38:11باز یه چی حاله از نور بود
00:38:14فقط نور بود
00:38:15ایشون هم که آورده بودن
00:38:16جنازش ها تا
00:38:17پاشون نبود
00:38:21حالا من اینو بعدها فهمیدم
00:38:24که اون قسمتی که ما فرود اومدیم
00:38:27قبله خونه اون بوده
00:38:29یه گوشهی داشت
00:38:30قبله بود
00:38:32یعنی چی که قبله بود
00:38:35سمت قبله بود
00:38:36آره
00:38:37روبه قبله بود
00:38:38یعنی اونجا اون گوشه قبله بود
00:38:41که ما نماز میخوندم به سمتش
00:38:43ما از همون سمت قبله فرود اومدیم
00:38:47و چون من چشمم اینجوری بسته بود
00:38:51لحظهی که داشتیم فرود میومدیم
00:38:55اون آگاهی من
00:38:56از من انگار جدا شد
00:38:59و چون اون همه رو دریافت میکرد همه چیز
00:39:03و حتی وقتی که چشم من بسته بود
00:39:04رفتش سمت دم در آشبسخونه
00:39:09یه نگاه
00:39:11اینجوری نگاه آگاهیمه
00:39:14که از آشبسخونه
00:39:16از دم در آشبسخونه داره
00:39:18فرود من با دوتا فرشده رو نگاه میکنن
00:39:21که خیلی آروم و نرمم
00:39:24اومدیم و استادیم
00:39:26و وقتی که پام رسید روز زمین
00:39:29یعنی به فرش خورد
00:39:30این دوباره برگشت پیش خودم
00:39:32این نقاشی خونمونه
00:39:35برای اون شبی که اومدم
00:39:37پیش خانوادم
00:39:39و این پدرمه
00:39:41این برادرم جواده
00:39:43و مادرم که اینجا نشسته بود
00:39:46و خوهرم مسئومه
00:39:48اینجا هم بین دیوار اتاقاش بسخونه
00:39:52خالم نشسته بود
00:39:53و خوهرم معدسه که نوزاد بود
00:39:56رو تو بغلش داشت
00:39:57این نگاه آگاهیمه
00:39:59که چون از اینجا میامدم
00:40:02چشمم بسته بود
00:40:03از این زاویه میدیدم
00:40:05و بعد دیگه این
00:40:07اینجا شد که دستش رو برداشت خاله فرشده
00:40:11من از این زاویه میدیدم
00:40:13که بابام دقیقا اینجا نشسته بود
00:40:15و لباس سیاه داشت
00:40:17مادرم و خالمم لباس سیاه پوشیده بودن
00:40:20همه لباس مشکی پوشیده بودن
00:40:22بجز خوهر برادرم
00:40:24آبجی کوچیکم هم
00:40:26معدسه که نوزاد بود
00:40:27لباس سفیدی بود
00:40:30یا یه دورپیش سفیدی داشت
00:40:32اون خواب بود تو بغل خالم
00:40:34برادرم و یادم نیستش
00:40:36که چه لباسی تنش داشت
00:40:37ولی یادم خوهرم یه لباس سبز داشت
00:40:41که وقتی بهش گفتم
00:40:43خودشم تعیید کرد
00:40:44مامانم هم این قضیه رو تعیید کرد
00:40:47گفت آره راست نگی
00:40:48و فقط هم لامپ آشبازخونه
00:40:51و محتابی سالون روشن بود
00:40:53اینجا همه تاریگ بود
00:40:55لامپاشون خاموش بود
00:40:56و من یادمه
00:40:58بابام داشت قرآن میخوند
00:41:00و همینجور گریه میکرد
00:41:02اشکش میریخ روی صفحه قرآن
00:41:05و عدب نشسته بود
00:41:07و دستش هم اینجوری
00:41:09مثلا حالت عدب گذاشته بود
00:41:11بابام به پاشتکیه داده بود
00:41:12و به پهنای صورتش
00:41:15عشق میریخت و قرآن میخوند
00:41:17اینجوری بسم الله
00:41:19رحمان الرحیم با گریه
00:41:21و لرزش صدا
00:41:22یاسین
00:41:24من قرآن الحکیم
00:41:31به همیشه
00:41:32همینجور داشت میخوند
00:41:35بوریده بوریده
00:41:37ما همون لحظه بود
00:41:39که فرود اومدیم
00:41:40و استادیم
00:41:41من تا رسیدم
00:41:43اصلا متبچه
00:41:44این قرآن هم نبودم
00:41:46بعدها که بزرگ شدم
00:41:48و یادم اومد
00:41:49چون سوریاسین
00:41:51و خیلی دوستشم میخواستم
00:41:52حفظ کنم
00:41:53اون موقع که حفظ میکردم
00:41:55به خاطر رو بردم
00:41:56که بابا
00:41:56داشته اون موقع
00:41:59یاسین رو میخونده
00:42:00برای اومد شب خوب یادمه
00:42:01چون بابا هیچ وقت
00:42:03این موقع
00:42:03ناراحت و غمگی
00:42:06نایده بودامش
00:42:06بابا همیشه
00:42:08یه رویه شادی داشت
00:42:09و هیچ موقع گریهش
00:42:10تا اومد شب نایده بودم
00:42:11نشسته رو به قبله
00:42:13بعد داره
00:42:14همجری عشک از صورتش میاد
00:42:16بابا چی شده
00:42:18گفتشنید دعا کنیم
00:42:20دعا کنیم
00:42:20عبجید حالش خوب نیست
00:42:22اینو دقیقا یادمه
00:42:23سرمون پاش گوشتم
00:42:24گفتشم بسرم بشین دعا کن بابا
00:42:26شما باید دعا کنید
00:42:28که دعاتون زودتر برامرده میشه
00:42:29همینجوری صورتش تمام فیس بود
00:42:32حالا فضای خونه این شکلی بود که
00:42:35پدرم داشت قرآن میخون
00:42:37سورة یاسین میخون
00:42:38گریه میکرد
00:42:39مادرم و خالم هم گریه میکردن
00:42:42و خوهر برادرم هم همینجور
00:42:44با این قسمت آرنجشو اینطوری
00:42:46به پای مادرم جوری تکیه دادادن
00:42:49لم داده بودن یه جوری
00:42:51روی زمین نشسته بودن
00:42:52تمام این موارد رو گفتید و تایید شد
00:42:56و خالم هم حتی که گریه میکرد
00:42:59با این گوشه رو سریش آبه بینیشو میگرفت
00:43:02و بعد عشقاشو پاک میکرد
00:43:05قشن آدرسا رو دقیق داده بود
00:43:07که مثلا بابا تو اتاق
00:43:09اونجا داشت قرآن میخوند
00:43:11شما اینجا نشسته بودی داشتی گریه میکرده
00:43:14خاله اونجا نشسته بود
00:43:15مثلا همه آدرسا رو درست داده بود
00:43:17که من باورم شد
00:43:19واقعا این روحش دو اون خونه بوده
00:43:21اون لحظه موارد شدیم
00:43:23بابام چون داشت قرآن میخوند
00:43:25من تا مامانمو دیدم
00:43:27که داره گریه میکنه
00:43:29اومدم بدوام سمتش
00:43:31خاله پرستار نزاش
00:43:33اجازه نداد
00:43:33گفت نه
00:43:34سب کن
00:43:35داره قرآن خونده میشه
00:43:37ما به احترام قرآن
00:43:38اجازه نداریم حرکت کنیم
00:43:41و باید به احترام قرآن بیستیم
00:43:43و گوش بدیم
00:43:45منم همینجور چون اونها رو دوست داشتم
00:43:48بهشون اعتماد داشتم
00:43:50اصدادم
00:43:51و تو اون لحظه که اصدادم
00:43:54تازه دقیق شدم
00:43:55به احساس تک تکشون
00:43:58که پدرم
00:44:00خیلی قمگیم بود
00:44:02یعنی
00:44:03این درد
00:44:05کل قفص سینشو
00:44:07از قم گرفته بود
00:44:08احساس میگه
00:44:10من انگاره میرفتم جای اونا
00:44:12یا حسشون
00:44:14یا قمشون به من میرسید
00:44:16یعنی انگار در
00:44:18وجود پدر
00:44:19حضور داشته باشید
00:44:21درد میکرد
00:44:22درد به چه شکلی؟
00:44:23خودم بودم
00:44:25انگار مثلا قفص سینش
00:44:27یه چیز سنگین
00:44:29یه قم سنگین
00:44:30و سیاه فشار میداد
00:44:31قفص سینشو
00:44:32و از همون نمیتونست
00:44:34نفس بکشه راحت
00:44:36و هر چقدر گریه میکرد
00:44:38این قمه خالی نمیشد
00:44:40از قفص سینش
00:44:41و
00:44:43اون لحظه که پدرمو دیدم
00:44:45قمشو دریافت کردم
00:44:46و
00:44:48داشت تمام تلاششو میکرد
00:44:51که با قرآن خودشو آروم کنه
00:44:53یعنی تمام زور
00:44:56یه مرد
00:44:57تو اون خلاصه شده بود که
00:45:01با قرآن
00:45:02تو زهنش این بود
00:45:03با قرآن آروم شد
00:45:05نگاه خالم کردم
00:45:15خالم نراحت بود
00:45:17برای این که من مردم
00:45:19ولی
00:45:22مثلا پیچه خودش
00:45:24بیشتر دلش برای مامانم میزوخت
00:45:26میگفت
00:45:28بیچار خوهرم
00:45:29بچهشو از دست داده
00:45:31قصه مامانمو میخورد
00:45:32نراحت بود که من مردم
00:45:35برای من گریه میکرد
00:45:36ولی
00:45:36بیشتر قصه مامانمو
00:45:38که خوهرش بود میخورد
00:45:40و
00:45:42نگاه خوهر و بردرم میکردم
00:45:45اونا احساسشون اینجوری بود که
00:45:49مثلا میدونستن یه اتفاق بدی افتاده
00:45:54ولی نمیفهمیدن مرگ چیه
00:45:57مثلا اینو متوجه نبودن
00:45:59درک نمیکردن نفس مرده یعنی چی
00:46:01فقط میفهمیدن یه چیز بدی شده
00:46:04من مثلا حس نراحتی داشتم
00:46:08ولی اصلا متوجه نبودن
00:46:11انگاه مثلا اونا مثل من مرگ و درک نمیکردن
00:46:15ولی مادرم
00:46:18توجه هم رفت رو مادرم که حساسشو بفهمم
00:46:24یه خیلی
00:46:26یه قمی داشت که از
00:46:28پدرم
00:46:29همهش خیلی سنگین تر بود
00:46:31یعنی مثلا سوز داشت دو دلش
00:46:34یه قلبش میسخته
00:46:35یعنی مثلا دیدی میگن جیگرم آتیش گرفت اونطوری
00:46:41این مامونم مثلا اونطوری
00:46:43یه دونون خیلی قرم سنگین و شدیدی داشت
00:46:48خیلی جیگرم میسخت
00:46:52اون لحظه انگاری که تمام دنیا رو رو سر من خراب کرده بودن
00:46:56انگاری که دیگه برای من نفس نمونده بود
00:47:00و من خیلی دویده بودم که این خوب بشه
00:47:03خیلی
00:47:05ازم باور نمی کردم این مرده
00:47:07همش امید داشتم
00:47:09همش مثلا انگاری که مثلا
00:47:11تاییدلم نمیخواست قبول کنه
00:47:13که مثلا این مرده
00:47:15در سایت که دیدم بردنش تو سفت خونه
00:47:18اون حرارت که تو قلبش بود
00:47:21از اون سوز
00:47:24اون قمه
00:47:26من حس میکردم و
00:47:28حس میکردم منم قلبم میسوزه
00:47:31و
00:47:33اینجوری بود که شاید رو کره زمین
00:47:38اون شب هیچ که نالاحت ترست
00:47:40مامانم نبود
00:47:41و
00:47:44من اصلا اون ره
00:47:46تو اون سن
00:47:48هیچ قمی رو نمیتونستم
00:47:50با مامانم مثلا
00:47:52مثال بزنم
00:47:53تا پارسال که
00:47:56خودم باردار شدم
00:47:58و بچم رو توی ماه پایین از دست دادم
00:48:02بچم سخت شد
00:48:04و وقتی که این سخت برام اتفاق افتاد
00:48:08من تازه اون موقع قلب مامانم
00:48:11و احساسی رو فاهم میدم که
00:48:13چه ایسی بوده
00:48:15و الان میتونم مثال بزنم که
00:48:18دردناک ترین
00:48:27وقتی که یه بچه میمیره
00:48:30قسمت دردناک ترین
00:48:33و سخت ترین چیزش
00:48:36برای مادره
00:48:37مثلا بازی ها به مامانم منم میگفتن که
00:48:44تو زن نبودی مادر نبودی بچت سخته
00:48:46ولی من همین الان میگم
00:48:49من هیچ گله و
00:48:51ناراحتی از مادرم ندارم
00:48:54چون اون از من بدتر عذاب کشید
00:48:57و بیشتر از من زش کشیده
00:49:00اون قمی که مامانم داشت
00:49:03انقدر سنگیم بود که من
00:49:05خودم بیقرار شدم
00:49:07و فقط میخواستم برم مامانمو بغل کنم
00:49:11بهش بگم
00:49:12ماما من اینجا گرگه نکن
00:49:15میدونستم که قمش
00:49:17از نبودن و من خوب
00:49:19ولی نمیدونستم که من مردم و
00:49:22این مردن است که انقدر به این قم داده
00:49:25من اجازه میخواهم که
00:49:30قطعاتی از داشته های شما رو کنار هم
00:49:36چی دمان کنم
00:49:37قطعاتی که از آن شماست
00:49:41و جزو دانسته های شماست
00:49:46اجازه میخواهم چی دمان کنم
00:49:48وقتی نفیسه بیرون از بدنی بود
00:49:54که در بیمارسان توحید بود
00:49:56اون بدن
00:49:57نفیسه
00:50:00با گریه مادر کنار مادر بود
00:50:06نفیسه میخواست به مادر بگه چی؟
00:50:10من اینجا هم نراحت نباشم
00:50:14و گریه نکن
00:50:16نفیسه حالش خوب بود؟
00:50:17آره
00:50:18درد نداشتم دیگه
00:50:20گریه مادر خوشحالش میکرد؟
00:50:22نه
00:50:23ولی خودش حالش خوب بود؟
00:50:25حالم خوب بود
00:50:26چیزی که حالشو بد میکرد چی بود؟
00:50:28گریه مامانم گریه مادر بود
00:50:30حالم بد میشه
00:50:31مادر خبر نداشت نفیسه کنارشه
00:50:37نه
00:50:37در واقع نفیسه را از دست داده بود؟
00:50:40نه من کنارش بودم
00:50:42شما اونجا بود؟
00:50:43آره
00:50:43نفی سرا از دست ندده بود؟
00:50:45مشکل منو نمید
00:50:46ب Käیه نم Miller
00:50:46آره تو زهنش این بود که من رفتم
00:50:49مادر بی خبر بود از چه چیزی؟
00:50:51از اینکه نفیسه را از دست
00:50:54ندادم
00:50:55آره
00:50:56ما در بی خبر بود؟
00:50:57نه مادر بی خبر
00:50:58مادر بیکریه بود者
00:50:59اشتباه فکر میکرد
00:51:01اشتباه فکر میکرد
00:51:03هر بار که بهم فکر کرد
00:51:05یا صدام زد اون موقع من شنیدم اش
00:51:07و رفتم پیشش سد
00:51:09حتی
00:51:11حتی
00:51:13خاله پدر
00:51:15و همه اونهای که در اتاق بودن
00:51:17مادر رو کمتر میفهمیدن
00:51:19شما حتی
00:51:21درون وجود او رو احساس میکردید
00:51:23که چگرش چی میشد
00:51:25میسخت
00:51:27قلبش حرارت داشت
00:51:29بسیار خوب
00:51:31نفیسه سه ساله بیرون از بدن مادر
00:51:33اونقدر
00:51:35نزد مادر و با مادر هست
00:51:37و اونقدر او رو درک میکنه
00:51:39که دیگرانی که فکر میکنن
00:51:41با مادر هستن و مادر فکر میکنه
00:51:43اونا رو از دست نداده حتی اونا
00:51:45به اندازه نفیسه
00:51:47ای که از بدن جدا شده با او نیستن
00:51:49و او رو درک نمیکنن
00:51:51و نفیسه حالش خوبه
00:51:53و چیزی که حال خوبه او رو بد میکنه
00:51:55اینه که مادر فکر میکنه
00:51:57نفیسه رو از دست
00:51:59داده دیگه ندارش
00:52:01ممکنه خواهش کنم از شما
00:52:03که بدونید الان
00:52:07فرزند شما
00:52:09که موقعی که دارید
00:52:11در موردش صحبت میکنید
00:52:13بغض و عشق دارید
00:52:15بپذیرید
00:52:17حسب تجربه خودتون بپذیرید
00:52:19که او هم
00:52:21اینجاست
00:52:23هر زمان که گریه شما رو بشنبه
00:52:27همونطور که شما شنیدید
00:52:29همونطور که صفحه موبایل گفتید زوم میشه میام
00:52:33الان اینجاست
00:52:35الان او خواستش چیه از شما
00:52:37بگیه نکنم
00:52:39چون گریه شما
00:52:41حال او رو
00:52:45گریه شما حال او رو
00:52:47بد میکنم
00:52:49و حال او در واقع
00:52:51به حال من بستگی دارم
00:52:53اگر شما گریه نکنید حال او
00:52:55چطوره؟
00:52:57خوب میمونه
00:52:59خوب میمونه
00:53:01شما دشتید کجا میرفتید؟
00:53:03شهر باسیم
00:53:05چه چیزی از شهر بازی شما رو؟
00:53:07گریه مامانم
00:53:09میشه خواهش کنم
00:53:15اجازه بدید که
00:53:17فرزند شما
00:53:19به شادی و بازی ادامه بده
00:53:23فراخانش نکنید به این زمینی که
00:53:27پای بچه اینجا
00:53:29میخورد صفتی و سختیش رو حس میکنه
00:53:31اجازه بدید تو همون شهر بازی که
00:53:33صفت و سخت نیست
00:53:35سرگرم باشه
00:53:37میشه خواهش کنم
00:53:39و ممکنه بپذیرید
00:53:41آره
00:53:43دوستش داشته
00:53:45میدونه؟
00:53:47به فرمایید میشنبه
00:53:49من میگفتن مثلا
00:53:51هش هفته که چیزی نیستش
00:53:53نیمی
00:53:55من گریه میکردم
00:53:57من همش سرکوبم میکردم
00:53:59هش هفته چیزی نیست
00:54:01ولی من
00:54:03از همون روزی که
00:54:05کسش رو دیدم
00:54:07قلبم براش لرزیده بود
00:54:11من هر روز باش صحبت میکردم
00:54:13براش قرآن میخوندم
00:54:15چه خوب؟
00:54:17آره
00:54:19سوره توحید رو میخوندم
00:54:21میگفتم که
00:54:22تو باید
00:54:23بچه سبور و
00:54:25خوشگلی باشیم
00:54:33نفسی تازه کنیم
00:54:34در آسمان زیوای ایران دلم
00:54:36و برگردیم
00:55:04موسیقی
00:55:24درگیر حصوحال مامانم بودم
00:55:26که یه لحظه
00:55:28بابام دیگه نتونست قرآنو
00:55:30بخونه
00:55:32و قد کرد
00:55:34و صدا زدم مامانم و
00:55:36گفتم مامان من حالم خوبه
00:55:38من اومدم
00:55:40یه چند قدم به سمتش دویدم
00:55:42میخواستم بغلش کنم
00:55:44که تا
00:55:46یه قدم مونده
00:55:48یا دو قدم مونده به مامانم
00:55:50برسم
00:55:52خاله پرستار منو گرفت
00:55:54و گفت نه
00:55:56دیگه وقتمون کمه
00:55:58نفس نمیتونیم بمونیم
00:56:00باید برگردیم بریم شهربازی دیر شده
00:56:02همچنان اصرار به
00:56:04همین عبارت شهربازی داشته
00:56:06آره
00:56:08که باید بریم شهربازی
00:56:10من هم قبول کردم مقاومتی نکردم
00:56:12چون اون بالا هم گفته بودم که آره بر میگردم
00:56:16دوباره برگشتیم سمت
00:56:18همون قبله
00:56:20و همون جایی که فرود اومده بودیم
00:56:22سمت قبله منزل
00:56:24آره قبله منزل
00:56:26اون گوشه اتاق
00:56:28اون گوشه خونه سالونمون هره
00:56:30که بابام روبه قبله داشت
00:56:32همچنان حالا گریه میکرد
00:56:34ما اونجا استادیم و
00:56:36دوباره خاله پرستار دستشو گذاشت روی چشمم
00:56:38گفت سرعت زیاده
00:56:40میترسی بریم بالا
00:56:42موقعی که میریم بالا
00:56:46دستشو که گذاشت روی چشمم
00:56:48من دیگه
00:56:50همون حالا مثلا حسایی که داشتم
00:56:52این بود که دارم از سیاهی
00:56:54دوباره داره روشندتر میشه
00:56:56ولی این دفعه دیگه
00:56:58مثل روشنهایی که حالاهای بیشتر میشد
00:57:00از اون
00:57:02حالا یه طبقه
00:57:04بالا زمین که بودیم
00:57:06انگار بالاتر رفتیم
00:57:08و من اینو احساس میکردم
00:57:10که ارتفاعش خیلی بیشتر شده
00:57:12و سرعتم بالاتره
00:57:14و از روی اون نوری که
00:57:16حالا حسش میکردم
00:57:18راحت فهمیدم که
00:57:20رسیدیم انگار بالاترین
00:57:22طبقه آسمون
00:57:28اینجوری بود احساسم که
00:57:30شاید یه طبقه بالاترش خدا باشه
00:57:32خدا باشه
00:57:34احساس نفیسه
00:57:36سه ساله
00:57:38سه ساله این بود
00:57:40شادم همون حس آگاهیم هم
00:57:42همینو دریافت کرده اصلا
00:57:44یه حس مشترک بود
00:57:46کل احساسم این بود
00:57:48که یه طبقه بالاتر
00:57:50از اینجا خداه
00:57:52رسد آدمی به جایی
00:57:54که بجز خدا نبیند
00:57:56ها نبیند
00:57:58بله
00:58:00و
00:58:02مثل یه کودک معصوم
00:58:04کودکی که معصومیت رو خود به خودی داره
00:58:08و بالاتر از اون کسی که معصومیت اعلا رو خودش به دسته برده
00:58:14خودش به دسته برده
00:58:16بله
00:58:18و بعد
00:58:20تا به اون
00:58:22حالا وقتی انقدر اونجا نورش زیاد بود
00:58:24حتی وقتی چشمم گرفته شده بود
00:58:28اون متوجه نور میشدم
00:58:30متوجه درخشان بودن اونجا میشدم
00:58:32و بعد دستشو که خاله پرستار برداشت
00:58:36من تازه چشم باز کردم
00:58:38دیدم که اصلا
00:58:40یه جای پر نورتر
00:58:42خیلی درخشانتر
00:58:44و هزار برابر اون چیزی که پایین بود خوشگلتر
00:58:48که من اصلا همجوری
00:58:50مگفتم اه
00:58:52من اصلا همجوری تحجب بودم
00:58:54اینجا چقدر قشنگه
00:58:56اصلا این همه زیبایی
00:58:58آرامش انگار اصلا تو
00:59:00فضا آهنگ آرامش بود
00:59:04اصلا آهنگ زمینی نبود
00:59:06این آهنگ آرامش بود
00:59:08که تو فقط دوستش اونجا بمونی
00:59:10اصلا تکون نخوری از اونجا
00:59:12و فقط این ورانور رو ببینی
00:59:14آهنگ بود
00:59:16اما آهنگ زمینی نبود
00:59:18این میخوام بدونم یعنی چی؟
00:59:20یه آهنگ آرامش
00:59:22مثلا
00:59:24دیدید آدم میگه
00:59:26از سکوت لذت میبرم
00:59:28مثلا شاید یه سکوت پر از آرامش بود
00:59:32که اون حالا
00:59:34سکوت آهنگ
00:59:36آهنگ داشت
00:59:38سکوت آهنگین
00:59:40آره که حالتو خوب میکرد
00:59:42اصلا انگار اینجا قبلا
00:59:44اصلا برای تو بوده
00:59:46یا اینجا
00:59:48یه تیکه از وجودت بوده که پیداش کردی
00:59:50اینطوری دیدیم
00:59:52مثلا دنبال یه چیز میگردی
00:59:54پیداش نمیکنی چقدر کلافه میشی
00:59:56پیداش میکنی چقدر خوب میشه حالت
00:59:58این انگار اون همون قطع است که گم شده بود
01:00:02اینجا مثلا پیداش کردی
01:00:04میگه اینجا همون جا بود
01:00:06و خاله پرستار دست منو دوباره گرفته بود
01:00:10و رئیس دوباره یکم جلوتر
01:00:14شروع به حرکت کردیم
01:00:16یه حدودا صد قدم رفتیم جلو
01:00:18و همینجور که رفتیم
01:00:20دیگه رسیدیم به یه دره
01:00:22چوبی خیلی بزرگ
01:00:24یه دره چوبی قهوهی بود
01:00:26قهوهی بود
01:00:28یه ترهای منبتکاری شده
01:00:30از پیچک و بلبل و
01:00:32مثلا گل و اینطور شیزا بود
01:00:34و بالای درش هم
01:00:36خیلی ترهای ریستری داشت
01:00:38سد قدم رفتیم جلوتر با
01:00:40همون رئیس و خاله پرشته
01:00:42رسیدیم به یه دره چوبی بزرگ
01:00:44که انقدر قدش بلند بود
01:00:46و بزرگ بود
01:00:48که اگه ما میخواستیم بالا رو نگاه کنیم
01:00:50باید خیلی سرمونو میگرفتیم به سمت بالا
01:00:52دو تا کلونم روی درش بود
01:00:54قسمت پایین در بود
01:00:56و فکر میکنم جنسش از آهم بود
01:00:58ولی یه نقش و نگارهای خیلی ریز و خاصی روش
01:01:02پک شده بود
01:01:04که انگار با دقیقت زیادی
01:01:06یا زمان زیادی
01:01:08براش بود
01:01:10و فکر میکنم جنسش از آهم بود
01:01:12ولی یه نقش و نگارهای خیلی
01:01:14ریز و خاصی روش
01:01:16پک شده بود
01:01:18که انگار با دقیقت زیادی
01:01:20یا زمان زیادی براش
01:01:22صرف شده باشه
01:01:24اون نقش و نگارها رو
01:01:26ترهایی کرده بودن
01:01:28و بعد اطراف این در
01:01:30تا قسمت بالا
01:01:32همینطور تره پیچک و گل
01:01:34و بل بل بود
01:01:36شکل منبتکاری بود
01:01:38همینطور نقش و نگارها رو ندیدم
01:01:40که شبیه اونجا باشه
01:01:42و بعد
01:01:44این در به هیچ دیواری
01:01:46وست نبود
01:01:48نه از بالا نه از پایین به چیزی وست بود
01:01:50نه از کنارا
01:01:52یه دری بود که خیلی بزرگ و استاده بود
01:01:54خب اگه این در
01:01:56به جایی وست نیست
01:01:58چرا باید از در بگذاریم
01:02:00یه دیوار از نور
01:02:04اطرافش بود
01:02:06که ما اون طرف رو نمیدیدیم
01:02:08وقتی اونجا رسیدیم
01:02:10خاله پرستار به من گفت
01:02:12اینجا همون شهر بازیه
01:02:14و تو هر شکلی که میخوایی میتونی اینجا
01:02:18به اون شکل در بیای هر بازیی که میخوایی میتونی انجام بدی
01:02:22و من آداش آماده میکرد که من دیگه وارد بشم
01:02:24و من از این حیجان زده شده بودم که
01:02:28در زودتر باز شده برم
01:02:30همینجور که من داشتم در رو نگاه میکردم
01:02:34آقای رئیس
01:02:36در رو زد کلون رو زد تکون داد
01:02:38اولش در رو نیمه باز کردن
01:02:40و تا مثلا در باز شد
01:02:42من صدای بچه ها رو میشنیدم
01:02:44صدای بازی میشنیدم
01:02:46صدای خنده ها رو
01:02:48موسیقی
01:03:04موسیقی
01:03:08موسیقی
01:03:12موسیقی
01:03:16موسیقی
01:03:36و همینجور که دستم تو دست خال پرستار بود
01:03:40موسیقی
01:03:42موسیقی
01:03:44موسیقی
01:03:46موسیقی
01:03:48موسیقی
01:03:50موسیقی
01:03:52موسیقی
01:03:54موسیقی
01:03:56موسیقی
01:03:58موسیقی
01:04:00موسیقی
01:04:02موسیقی
01:04:04موسیقی
01:04:06موسیقی
01:04:08كانت درخشندگي بود
01:04:10كانت صداي مردونه لطيف داشت
01:04:12سلام
01:04:14چه کسی رو آوردیم
01:04:16رئیس دستش رو آورد
01:04:18یه لوهی رو داد به اون
01:04:20آقایی که پشت در بود
01:04:22و شواب داد که نفیسه
01:04:24زاده خدیجه رو آوردیم
01:04:26این نامه رو گره و
01:04:28در رو پیش کرد
01:04:30انقدر در باز مونده بود
01:04:32بعد حالا من مثلا اینطوری
01:04:34میخواستم ببینم اونجا چیه
01:04:36ولی چیزی نم نور میدیدم
01:04:38این در هنوز صدای بچه ها
01:04:40جیغ و شادی و مثلا
01:04:42خنده شون میمد و من هیققا
01:04:44تو دلم آب میشد که
01:04:46بودا هم برم اونجا
01:04:48و
01:04:50دیدم که در باز شد
01:04:52در باز شد این دفع
01:04:54یه نیمتنه شوند
01:04:56و یه حاله
01:04:58هراسون
01:05:00این که مثلا
01:05:02یه خطایی
01:05:04یه چیزی پیش اومده باشه
01:05:06نمیخواست
01:05:08مثلا
01:05:10رئیسش بفهمه
01:05:12بیرون گفت
01:05:14با آشفتگی
01:05:16اینو چرا آوردین
01:05:18اینو برگردونید زمین
01:05:20رئیس گفتش چرا
01:05:22گفت اربابا موسین
01:05:24این بچه رو بخشیده به مادرش
01:05:26برگردونید زمین
01:05:28دستش هم اینطور کرده
01:05:30گفت نه ببرید اینو ببرید
01:05:32برگردونید زمین
01:05:34تا آقا موسین نفهمیده
01:05:36انگار ترسیده بود که واقعا
01:05:38امام حسین متوجه بشه که
01:05:40سهلا من اومدم و
01:05:42نراحت شد
01:05:44و چیزی که اونجا من دریافت میکردم
01:05:46این بود که امام حسین اونجا حضور نداشت
01:05:48اما اون بهشتی که حالا اون پشت اون در بود
01:05:52جوز املاک امام حسین
01:05:56یا جایی که سنیشون روش حکومت میکنه بود
01:06:00و ترس از روی مثلا اینجوری نبوده دیکتاتوری باشه
01:06:07این بوده که مثلا شاید عشق امام حسین
01:06:11یا تو چشم امام حسین اینا افت کنن
01:06:14چیزی که بود عشق بود
01:06:16اون عشق باعثه ترس میشود
01:06:19دیگه در و بست
01:06:24هنوز صدای در که بست شد تو زهن من هست
01:06:28اونو هم رئیس با خاله پرستار پچ پش کردن
01:06:34اینجا من نمیفهمدم چی میگن
01:06:37بعد چند دقیقه خاله پرستار گفتش
01:06:41همجوری شروع کردیم هرکیت رفت برگشتیم
01:06:44به همون سمتی که اومده بودیم برگشتیم
01:06:47گفتش که نفسه میخوای بده پیش مامانت
01:06:50برگردی پیش مامانت
01:06:52گفتم آره
01:06:54بعد گفتش که باشه ما تو رو برمیگردونیم زمین
01:06:59بعدش میری پیش مامانه
01:07:02من اما هم گردم باش
01:07:05مثلا خدا خواسته
01:07:07دوباره دستش رو گذاشت روی چشمم
01:07:10گفت ما داریم میریم سرعت زیاده میترسیم
01:07:13هر بار اینو میگفت
01:07:19بعد هرکت کردیم به سمت پایین
01:07:21سرعتش زیاد بود
01:07:23من میفهمیدم که سرعت زیاده
01:07:25ولی نمیترسیدم
01:07:27بعد تو همینجور که مثلا چشمم بسته بود
01:07:29و تاریکی میدیدم
01:07:31به من گفتش که
01:07:33وقتی رسیدیم
01:07:35من تو رو میخوابونم توی جسمت
01:07:37تکون نخور
01:07:39روی تق میفتیم
01:07:41به هم گفتش که
01:07:43وقتی که بیدار شدی
01:07:45چشمت رو باز کردی
01:07:47یه مشنبه صورت ته
01:07:49اونو با انگوشتت پاره کن
01:07:51اونو با انگوشتت پاره کن
01:07:53به هم مثلا اینجوری یاد داد
01:07:55با انگوشتت پاره کن
01:07:57تا بتونی نفس بکشی
01:07:59و من همینطور میگفتم باشه
01:08:01همینجور سرتکون میدادم
01:08:03و دیگه
01:08:05رسیدیم به سخفی که حالا بود
01:08:07اونجا با دستش که
01:08:11دست من همینجوری تو دستش بود
01:08:13دست چف من تو دستش بود
01:08:15و اون دست راسش بود
01:08:17که منو داشت میخواب اونو توی
01:08:19همین جسمم
01:08:21گفت همینجا بخواب تکون نخور
01:08:23دوباره اینو تکرا کن و
01:08:25هر کسی اول نفر
01:08:27یا هر کسی که اومد از در تو
01:08:29صداش کن بگو سلام
01:08:31و من همه رو میگفتم باشه
01:08:35یه کاور آبی رو تخت انداخته شده بود
01:08:37بعد جسم من
01:08:39توی یه ساک سیاهی بود
01:08:41که مثلا
01:08:43یکم تا زانوه هم زیپش کشیده شده بود
01:08:45بدنم
01:08:47دورش یه پارچه سفید بود
01:08:49مثلا تا قسمت
01:08:51پایین قفص سینم
01:08:53توی یه موشماه زرد کمرنگ بودم
01:08:55از این موشماه نونا قدیمی
01:08:57اگه یادتون باشه
01:08:59زرد کمرنگ
01:09:01توی اونا بودم دقیقا
01:09:03وقتی دیگه خوابیدم روی جسمم
01:09:05دیگه چشمم بستم سیاهی شد
01:09:07حالا یه حالت خواب یا بیهوشی دیگه نمیدام
01:09:09سیاهی شد و چیزین متوجه نشده
01:09:11و چیزین متوجه نشده
01:09:13فقط یا با حالت این که
01:09:17این یه موشماه عرق کرده بود
01:09:19حالا از نفس کشیدنم
01:09:21و وقتی دم و بازدم میکردم
01:09:23این میرفت جلو و
01:09:25میومد میچسبید رو صورتم
01:09:27و عرق کرده بود
01:09:29نمیتونستم نفس بکشم
01:09:31و به خاطر همین عذیت میشدم
01:09:33چشمم رو باز کردم
01:09:35و حرف خاله پرستار رو یادم اومد
01:09:39با انگوشت موشما رو پاره کن
01:09:42و بعد من دیگه با همون طبق گفته خاله پرستار
01:09:46این انگوشم دستم احساس میکنم
01:09:49به یه بندی خیلی شل
01:09:51شاید دلشون نایمده بود
01:09:53مثلا سفت ببندن چون کچولو بودم
01:09:56خیلی شل بسته شده بود
01:09:58و من دستم رو مثلا اینجوری کردم
01:10:01و آوردم بالا
01:10:03و هم موشما رو اینطوری ناخون کشیدم
01:10:06اول کش اومد پارم نشد
01:10:08بعد دوباره کشیدم دیگه پاره شد و
01:10:12همون جایی که جلوی صورتتون بود رو پاره کردین یا؟
01:10:14آره همین قسمت جلوی صورتم
01:10:17دقیقا همین شکل
01:10:19جلوی ناخون کشیدم
01:10:21زیادم جون نداشتم که فشار بیارم
01:10:24به موشم
01:10:25همون جایی که دوباره اینجوری کردم پاره نمی شد
01:10:29بعد دیگه یه بار محکم کردم پاره شد
01:10:31و اینطوری دیگه بازش کردم و دو تا دستم و نفس کشیدم
01:10:36حالا دوباره اونجا خوابم برد بعدش
01:10:38وقتی که نفس هم تنظیم شد خوابم برد
01:10:41و یکان دیگه با صدای برخورده حالا در و اون چارشوب
01:10:47با برانکاردی که مسئول سردخونه بود
01:10:50دیگه آقایی داشت دیگه جنازه جدید میاورم
01:10:53با صدای برخورده برانکارد به چارشوب اینا بیدار شدم
01:10:59و اینجوری نگاه کردم
01:11:02به سمت در
01:11:04و دیدم که آقایی هم یه موهای اینطوری
01:11:08بارلاه یکم لخت حالت دار بود
01:11:11ریش و سیبیل داشت
01:11:14و یه روپوش سفید پوشیده بود
01:11:16دکمه های روپوششنباز بود
01:11:18زیرش یه لباس بافتنی تنش بود
01:11:20و اون درگیر این بود که اون جنازه رو یه جوری
01:11:25اینورو بر کنه بیار داخل
01:11:27بولن گفتم سلام امو
01:11:29مثلا
01:11:30آلاشم مورده میاره توی مورد خونه
01:11:33وهو سرد خونه
01:11:35ثلاث مخبرت
01:11:37هاً و رحبتان
01:11:39از هاً
01:11:41و شقدت
01:11:43و هاً و رحبت
01:11:45و رحبت
01:11:47و هاً
01:11:49و رحبت
01:11:51و مخبرت
01:11:53و رحبت فرار
01:11:55و رحبت و راحبت
01:11:57و كانت
01:11:59و رحبت
01:12:01مرده مرده و رفت
01:12:04شما از این رفتار اون چه حالی دشتید؟
01:12:08من تحجب کرده بودم، من چرا اینجوری کرد؟
01:12:11وقتی یه پلاستیک رو باز کردم نفس کشیدم، یکم هم این اطراف رو نگاه کردم
01:12:17و دیدم که سمت راستم یه پنجره هستش که یه پرده آبی روشن زخیم جلوشه
01:12:26و یه درز کوچیکی هستش که اونجا بیرون معلوم میشد
01:12:31و من از اونجا میتونستم بفهمم که شبه، هوا تاریک بود
01:12:36نمیدونستم باید شبابا همینطور اون طرف رو نگاه کردم، دوباره خوابم برد
01:12:41و یه آن با این حالت بیدار شدم که دکتر یکی صدام زد نفسه
01:12:49و اینجوری دستش رو گذاشت چشمم و نور انداخت دو چشمم
01:12:55من گفتم که بله و اسم مامانه چیه، اسم بابا چیه من گفتم
01:13:02و حالم نداشتم زیاد صحبت کنم
01:13:05و یه آن فقط نگاه میکردم، دیدم که انگار همه دکترها و پرستارهای بیمارستان توی اتاق جمع شدن
01:13:13و تحجب میکردم که چرا همه اومدن اینجا جمع شدن
01:13:17بعدها متوجه شدن، خب، انگار مرده زنده شده باشه خیلی براشون
01:13:23و همه ریخته بودن تو سردخونه و نگاه میکردم، منتظر بودن که من تا سخ بدم
01:13:30خلاصه صبح بلند شدیم من و باباش با خوهرزاده شون بودن
01:13:35بریم مثلا جنازه رو تحویل بگیریم
01:13:38من رفتم بیمارستان و رفتم بخش سختگی و مثلا اونجایی که بستری بود
01:13:44از نامه رو از پرستار بگیرم، یک درده دن دکتر جلوه دروایی سده
01:13:49جلوه در اتاق بیمارستان
01:13:52بعد دیدم هی داره گریه میکنه، دست رو گشه رو صورتش داره گریه میکنه
01:13:57برگشتم گفتم که چرا شما گریه میکنی؟ بچه من که مرد، شما چرا گریه میکنی؟
01:14:03گوهاج خانم، قلبت خیلی صافه، اول فرزا اماموسه شما رو نامید نکرد
01:14:09رفتم دیدم واقعاً بچه هم برگشته، گذاشتنش رو تخت، اکسیژن و اینا بهش بست کرده بودن
01:14:17اونجا دیگه برگشتم گفتم، خدایی قلط کردن، ببخشید
01:14:24بچه دیگر مواده بدان، دن مجполفبلد، بجه بودن بدان خواهر
01:14:30خدا رو چشم بهش بuta رو چه کللنا dobre می داره بهش بریه
01:14:34خدا رو چود؟
01:14:36به برگشت می داره برگشت از دیگر دیگر، در مزدخن م رد زنده شده
01:14:40مثلا، مرای، مقوعی گوشی داشته بشمهم
01:14:44same، نهایی، شکر آنجا از خواهر چی شده؟
01:14:48وقرمون جعله سنوان وستخدم مرد
01:14:50وقت فرداش قد رفت نفس زنده شد
01:14:52وقت فرداش من رفتان بيمار سان
01:14:55و سب عيادت و بچه ما اونجا خابیده بودم
01:14:58مطوحجه شدیم که قویه اون شب فوت کرده بودن
01:15:02بعدا بازا برگشتن
01:15:05اما نمیدونم چجوری میتونن بگم
01:15:07ولی خب در حصول فوت نکرش
01:15:10دیگه ما آماده شده بودیم برای دورت جونش خواهی سپاری
01:15:14وعند الان هارفات ديه ديه ديه ده ده را همان بفتش که نه خدا رو شكر نفس خالش خوبه
01:15:21الحمدلله زنده شد و بعد ديه بعد باز دو مردم هزه رفتیم خوناشو
01:15:26بعد از این که مرخص شد رفتیم خوناشو نا اینا دیدم خب همان با هم پیچی و اینا هست
01:15:31رو دستش رو روی سینه و پاهاش منتها الحمدلله شکر خدا حالش خوب بود خیلی خوب بود
01:15:39یک قصه بیش نیست غم عشق
01:15:44بین عجب که از هر زبان که میشنبم ناموكرر است
01:15:51قرار ما بهترین قرارقاه عالم
01:15:55آنجا که نور است و شادی است و شهر بازی
01:16:02بازی با برترین نورها زیباترین رنگها
01:16:07و در کنار برترین خوبان خدا
01:16:12و در پایان سلام و نور مهربانی خداوند بر شما
01:16:18تابنده تر از همیشه
01:16:21خیلی خوش آمد
01:16:23ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
01:16:34نروم جز به همان ره که تو امراه نمایی
01:16:44همه درگاه تو جویم
01:16:51همه از فضل تو پویم
01:16:56همه توحید تو گویم
01:17:02که به تو اید سزایی
01:17:06نتوان وصف تو گفتن
01:17:11که تو در فهم نگوندی
01:17:14ندمان شبه تو گفتن
01:17:18که تو در وح نیانی
01:17:21نبودین خلق تو بودی
01:17:25نبود خلق تو باشی
01:17:28نبه جانبی نبه گرمی
01:17:32نبه کاخی نبه فضایی
01:17:35همه ازی و جلالی
01:17:39همه ایلوی و یقینی
01:17:42همه نوری و سروری
01:17:46همه برودی و جزاهایی
01:17:50نبودین بس به تو بود
01:17:53همه برودی و جلالی
01:18:23همه برودی و جلالی
Recommended
1:14:59
|
Up next
1:34:13